- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۱
- بازدید: ۸۷۹
- شماره مطلب: ۴۱۵۳
-
چاپ
از تبار آینهها
ای از تَبار آینهها، گَرد کوی تو!
وی آبِ روی کوثر و تَسنیم، جوی تو!
کار بزرگ کرده ز بس دست کوچکت
شد دستها دراز ز هر سو، به سوی تو
سوسن که صد زبان شده، اقرار میکند
باغِ گلِ همیشه بهار است، روی تو
تو اصغریّ و اکبر عشّاق روزگار
صد میکده خراب، به پای سبوی تو
گوشی که بود محرم اسرار، میشنید
در «هایهایِ» گریهی تو، «هویهوی» تو
میدید یاس حلق تو، بوسیدنی شده است
پیکان دوید و بوسه رُبود از گلوی تو
-
معصوم هفتم
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
-
بزم عدو
از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت
من سفرهام کباب، به غیر از جگر نداشت
«ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم»
جز داغ دل، نصیب، جگر بیشتر نداشت
-
دلِ عشق
من نرد غم لیلی لیلا زدهام
دلخونم و چون لاله به صحرا زدهام
آنجا که سفینه النجاهاست، حسین
دریا، دلِ عشق و من به دریا زدهام
-
نی نامه
قمار عشق را خوش برده بودی
سرت آنجا که باده خورده بودی
تو بودی زخمۀ زخمیّ بیداد
که عمری بی صدا بودیّ و فریاد
از تبار آینهها
ای از تَبار آینهها، گَرد کوی تو!
وی آبِ روی کوثر و تَسنیم، جوی تو!
کار بزرگ کرده ز بس دست کوچکت
شد دستها دراز ز هر سو، به سوی تو
سوسن که صد زبان شده، اقرار میکند
باغِ گلِ همیشه بهار است، روی تو
تو اصغریّ و اکبر عشّاق روزگار
صد میکده خراب، به پای سبوی تو
گوشی که بود محرم اسرار، میشنید
در «هایهایِ» گریهی تو، «هویهوی» تو
میدید یاس حلق تو، بوسیدنی شده است
پیکان دوید و بوسه رُبود از گلوی تو