مشخصات شعر

زخم عتیق

راوی رسیده بود ز متن غبارها

وقتی که تاختند به تن‌ها، سوارها

 

راوی نوشت: دست و سر و پا؛ نوشت: خون

در ظهر تیغ‌ها و سنان‌ها و خارها

 

راوی نوشت: دود برآمد ز خیمه‌ها

وقت وداع قافلۀ سربه‌دار‌ها

 

راوی نوشت از پسِ تزویر کوفیان:

بی‌مُهر خون مباد خط اعتبارها!

 

راوی نوشت شوکت این داغ ناب را

گفتند سال‌ها و نوشتند بارها

 

هر سال تا که تعزیت او به پا شود

گسترده‌اند خیمۀ سبز بهارها

 

شوریدگیّ آن سر در خون تپیده را

یک عمر سر به صخره زدند آبشارها

 

هر سال در حوالی تحویل داغ تو

سر می‌رسند مرثیه‌خوان، جویبارها

 

راوی نوشت: جوهر خون تو تازه است

هرچند بگْذرد ورق روزگارها

 

تا روز حشر، داغ تو، ارث بزرگ ماست

از کربلا عزیزترین یادگارها

 

راوی نوشت: آینۀ مشرقین را

ساقی! بیار بادۀ نام حسین را

زخم عتیق

راوی رسیده بود ز متن غبارها

وقتی که تاختند به تن‌ها، سوارها

 

راوی نوشت: دست و سر و پا؛ نوشت: خون

در ظهر تیغ‌ها و سنان‌ها و خارها

 

راوی نوشت: دود برآمد ز خیمه‌ها

وقت وداع قافلۀ سربه‌دار‌ها

 

راوی نوشت از پسِ تزویر کوفیان:

بی‌مُهر خون مباد خط اعتبارها!

 

راوی نوشت شوکت این داغ ناب را

گفتند سال‌ها و نوشتند بارها

 

هر سال تا که تعزیت او به پا شود

گسترده‌اند خیمۀ سبز بهارها

 

شوریدگیّ آن سر در خون تپیده را

یک عمر سر به صخره زدند آبشارها

 

هر سال در حوالی تحویل داغ تو

سر می‌رسند مرثیه‌خوان، جویبارها

 

راوی نوشت: جوهر خون تو تازه است

هرچند بگْذرد ورق روزگارها

 

تا روز حشر، داغ تو، ارث بزرگ ماست

از کربلا عزیزترین یادگارها

 

راوی نوشت: آینۀ مشرقین را

ساقی! بیار بادۀ نام حسین را

۱ نظر
 
  • مهدی واسع زادع ۱۳۹۹/۰۷/۲۷

    سلام خسته نباشید منظور از عتیق چیه اینجا

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×