- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
- بازدید: ۳۰۷۹
- شماره مطلب: ۳۸۰۸
-
چاپ
دیر راهب نصرانی
از فروغ روی جانان شد منوّر خانهام
وندر این کاشانه مهمان شمع و من پروانهام
وه! چه مهمان؟ کز رخش دیرم شده وادیّ طور
وه! چه مهمان؟ کز سرش گردیده روشن، خانهام
کرده از چرخ چهارم گوییا عیسی نزول
یا که شمعون را گذر افتاده در کاشانهام
این سر یحیی است، خونش میزند هر لحظه جوش؟
یا که ذبح اعظم است و جلوۀ جانانهام
کشتۀ بغض علی آن ساقی کوثر بُوَد
کز می حبّ ولایش گشته پُر پیمانهام
جلوهای بنموده است و برده هوشم را ز سر
دیدن او کرده اینسان واله و دیوانهام
در جمال او، جلال کبریایی دیدهام
آشنای او شدم؛ وز ماسوا بیگانهام
سالها عزلت گزیدم از پی نیل مراد
گنج مقصد ـ حالیا ـ رو کرده در ویرانهام
مشت زر دادم، سعادت را خریدم تا ابد
شادمان عیسی شد از این همّت مردانهام
«آذرم» من، مرثیه خوان بر عزیزان رسول
لطف حق کرده عطا این منصب شاهانهام
-
شیرازۀ امالکتاب
بر زمین، شیرازۀ امالکتاب افتاده است؟
یا که شبه احمد از پشت عقاب افتاده است؟
این علىاکبر است افتاده در دریاى خون
یا که عکس ماه غرق خون در آب افتاده است؟
-
تخمیس غزل طالب کابلی
ای خون حق! که نهر، روان گشتت از گلو
گاه صلات ظهر گرفتی ز خون، وضو
نالم ز جور چرخ وَ یا کینۀ عدو؟
-
تخمیس غزل صامت بروجردی
فغان! ز کجروی چرخ و طرح رنگ نوینش
نگر چگونه به خاصان حق بُوَد سر کینش
شهی که مُلک سلیمان بُوَد به زیر نگینش
-
تخمیس غزل محفوظ اصفهانی
«شه دین گفت: من پابست عشق روی جانانم»
به کوی عشق سر بنْهاده اندر خطّ فرمانم
فدا اندر منا آورده جمع نوجوانانم
دیر راهب نصرانی
از فروغ روی جانان شد منوّر خانهام
وندر این کاشانه مهمان شمع و من پروانهام
وه! چه مهمان؟ کز رخش دیرم شده وادیّ طور
وه! چه مهمان؟ کز سرش گردیده روشن، خانهام
کرده از چرخ چهارم گوییا عیسی نزول
یا که شمعون را گذر افتاده در کاشانهام
این سر یحیی است، خونش میزند هر لحظه جوش؟
یا که ذبح اعظم است و جلوۀ جانانهام
کشتۀ بغض علی آن ساقی کوثر بُوَد
کز می حبّ ولایش گشته پُر پیمانهام
جلوهای بنموده است و برده هوشم را ز سر
دیدن او کرده اینسان واله و دیوانهام
در جمال او، جلال کبریایی دیدهام
آشنای او شدم؛ وز ماسوا بیگانهام
سالها عزلت گزیدم از پی نیل مراد
گنج مقصد ـ حالیا ـ رو کرده در ویرانهام
مشت زر دادم، سعادت را خریدم تا ابد
شادمان عیسی شد از این همّت مردانهام
«آذرم» من، مرثیه خوان بر عزیزان رسول
لطف حق کرده عطا این منصب شاهانهام