- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
- بازدید: ۵۴۵۴
- شماره مطلب: ۳۶۵۶
-
چاپ
نگاه نافذ او جذبۀ علی را داشت
مه سپهر وفا آفتاب امّ بنین
حسین روی و علی صولت و حسن آیین
جبین ز صدمۀ آهن چو مصحف پامال
بدن ز تیر شده بال جبرئیل امین
نگاه نافذ او جذبۀ علی را داشت
وگرنه تیر به چشمش نمیزدند ز کین
نداشت دستی و خم شد که تیر دشمن را
برون کشد به دو زانو ز دیدۀ خونین
چنان زدند به فرقش عمود در آن حال
که روی خاک به صورت فتاد از سر زین
فراریان نبردش تمام برگشتند
زدند بر تن او زخم از یسار و یمین
چو مصحفی که شود پاره پاره آیاتش
به خاک ریخت ورقهای آن کتاب مبین
عزیز فاطمه را قد خمید و پشت شکست
کنار پیکر او ناله زد به صورت حزین
دو چشم چشمۀ اشک و دو چشم چشمۀ خون
دو دست بر کمر شه دو دست نقش زمین
درود باد بر آن دست و چشم و پیشانی
که شد نثار به یک لحظه بهر یاری دین
روا بود که به وصفش هماره باز بود
به این دو مصرع زیبا زبان حورالعین
سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
نگاه نافذ او جذبۀ علی را داشت
مه سپهر وفا آفتاب امّ بنین
حسین روی و علی صولت و حسن آیین
جبین ز صدمۀ آهن چو مصحف پامال
بدن ز تیر شده بال جبرئیل امین
نگاه نافذ او جذبۀ علی را داشت
وگرنه تیر به چشمش نمیزدند ز کین
نداشت دستی و خم شد که تیر دشمن را
برون کشد به دو زانو ز دیدۀ خونین
چنان زدند به فرقش عمود در آن حال
که روی خاک به صورت فتاد از سر زین
فراریان نبردش تمام برگشتند
زدند بر تن او زخم از یسار و یمین
چو مصحفی که شود پاره پاره آیاتش
به خاک ریخت ورقهای آن کتاب مبین
عزیز فاطمه را قد خمید و پشت شکست
کنار پیکر او ناله زد به صورت حزین
دو چشم چشمۀ اشک و دو چشم چشمۀ خون
دو دست بر کمر شه دو دست نقش زمین
درود باد بر آن دست و چشم و پیشانی
که شد نثار به یک لحظه بهر یاری دین
روا بود که به وصفش هماره باز بود
به این دو مصرع زیبا زبان حورالعین
سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس