- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
- بازدید: ۱۸۶۴۱
- شماره مطلب: ۲۸۴۰
-
چاپ
نماز عمر
نماز عمر قضا شد بگو چه کار کنم
چگونه این همه پاییز را بهار کنم
تمام خیرالعملهای من تباه شدند
بگو کجا بروم کسب اعتبار کنم
منی که با پل پشت سرم خراب شدم
چگونه رابطۀ وصل برقرار کنم
هزار بند به پاهای خستهام بستم
چگونه از عملم، از خودم فرار کنم
صدای حی علی الموت میرسد هر روز
که زندهتر شوم و مرگ اختیار کنم
به یک نگاه بکش، زنده کن مرا آقا
بکش مرا که به این مرگ افتخار کنم
چراغ خلوت من را بیا تو روشن کن
که من نگاه به روی تو ای نگار کنم
من اربعین تو را گریه میکنم امشب
که دل به کرب و بلای تو رهسپار کنم
-
عرفات کربلاییها
ظهر زیبای وقوفه، یه وقوف آفتابی
یه وقوف عاشقونه زیر آسمون آبی
عرفات چشش به راهه تا وقوفتو ببینه
تا که یک لحظه کنار صاحب خودش بشینه
-
شیرینترین عبادت
آقا سلام! ماه محرم شروع شد
«باز این چه شورش است و چه ماتم» شروع شد
آقا سلام! کاسۀ اشکی به من دهید
ماه گدایی من و چشمم شروع شد
-
چشم تو و مشک خالی عباس
به پای روضه نشستیم و اشک ناب شدیم
قنوت گریه گرفتیم و مستجاب شدیم
و ما که در پی خورشید نیزهات بودیم
شبانه نور گرفتیم و آفتاب شدیم
-
دو تا بالِ گریه
منو مشغول خودت کن، بزار درگیر تو باشم
واسه من هم سفره بنداز که نمک گیر تو باشم
تا زیر چشمات بمونم، زیر تدبیر تو باشم
دیونم کن، دیونم کن، که به زنجیر تو باشم
نماز عمر
نماز عمر قضا شد بگو چه کار کنم
چگونه این همه پاییز را بهار کنم
تمام خیرالعملهای من تباه شدند
بگو کجا بروم کسب اعتبار کنم
منی که با پل پشت سرم خراب شدم
چگونه رابطۀ وصل برقرار کنم
هزار بند به پاهای خستهام بستم
چگونه از عملم، از خودم فرار کنم
صدای حی علی الموت میرسد هر روز
که زندهتر شوم و مرگ اختیار کنم
به یک نگاه بکش، زنده کن مرا آقا
بکش مرا که به این مرگ افتخار کنم
چراغ خلوت من را بیا تو روشن کن
که من نگاه به روی تو ای نگار کنم
من اربعین تو را گریه میکنم امشب
که دل به کرب و بلای تو رهسپار کنم