- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۰۸
- بازدید: ۲۰۰۱
- شماره مطلب: ۲۴۶۹
-
چاپ
نمیدانم دوباره میرسم تا کربلا یا نه
هوای اربعین دارد دل بیچارهام یارا
نگاهی کن نگاهی کن دل بیچارۀ ما را
نمیدانم دوباره میرسم تا کربلا یا نه
کنم جاری به لب آقا قسم بر جان زهرا را
همین حالا ببر ما را بهشت کربلای خود
چه تضمینی ست تا بینم طلوع صبح فردا را
نیم لایق، نیم قابل، ولی آقا قبولم کن
که چون قطره در آن وادی ببینم صحن دریا را
بده اذنی که تا هستم در این دنیا، در این دنیا
ببینم من دوباره کربلا آن شور و غوغا را
غرض این بود یا مولا نگاهی سویم اندازی
وگرنه از قدیم احسان نمودی بی سر و پا را
-
خوان کرم
باز چشمان دو عالم شده گریان حسین
سینۀ ارض و سما گشته پریشان حسین
باز بر گوش فلک روضۀ او میخوانند
آتشی هست به دل از غم سوزان حسین
-
قرآن روی نیزه
منم که عالم هستی گدای کوی من است
منم که کعبه دمادم به طوف روی من است
منم که کوثر و زمزم نمی ز جوی من است
منم که باغ جنان مست عطر و بوی من است
-
حسینیۀ غم
دلی که نیست حسینیۀ غمت، دل نیست
بدون حب تو ایمان خلق کامل نیست
هزار شکر که بر دوش ما تمامی عمر
به غیر بیرق تو بیرقی حمایل نیست
-
نفس نمانده...
نفس نمانده که از تو بپرسم از سر و رویت
لبی نمانده برایت بپرسی از سر و رویم
بیا بگو که چرا خون نشسته بر سر مویت
بگو که با تو بگویم ز آتش سر مویم
نمیدانم دوباره میرسم تا کربلا یا نه
هوای اربعین دارد دل بیچارهام یارا
نگاهی کن نگاهی کن دل بیچارۀ ما را
نمیدانم دوباره میرسم تا کربلا یا نه
کنم جاری به لب آقا قسم بر جان زهرا را
همین حالا ببر ما را بهشت کربلای خود
چه تضمینی ست تا بینم طلوع صبح فردا را
نیم لایق، نیم قابل، ولی آقا قبولم کن
که چون قطره در آن وادی ببینم صحن دریا را
بده اذنی که تا هستم در این دنیا، در این دنیا
ببینم من دوباره کربلا آن شور و غوغا را
غرض این بود یا مولا نگاهی سویم اندازی
وگرنه از قدیم احسان نمودی بی سر و پا را
نمیدانم دوباره میرسم تا کربلا یا نه کنم جاری به لب آقا قسم بر جان زهرا را آقا به جان مادرت ما را به کربلایت برسان