مشخصات شعر

باران

تا در گلوی تشنۀ  خنجر صدا جاری است

خون گلویت کربلا تا کربلا جاری است

 

یا چون نسیم صبح تابستان گندمزار

نرم و ملایم، روستا تا روستا جاری است

 

تا آسمان کوفه پابرجاست، می‌دانم

خون تو در این خاک چون آب و هوا جاری است

 

تا قطره آبی از فرات و دجله می‌­لغزد

باران بغضت در گلوی ابرها جاری است

 

خون تو را در آسمان شعر پاشیدم

نام تو اکنون تا فراسوی صدا جاری است

باران

تا در گلوی تشنۀ  خنجر صدا جاری است

خون گلویت کربلا تا کربلا جاری است

 

یا چون نسیم صبح تابستان گندمزار

نرم و ملایم، روستا تا روستا جاری است

 

تا آسمان کوفه پابرجاست، می‌دانم

خون تو در این خاک چون آب و هوا جاری است

 

تا قطره آبی از فرات و دجله می‌­لغزد

باران بغضت در گلوی ابرها جاری است

 

خون تو را در آسمان شعر پاشیدم

نام تو اکنون تا فراسوی صدا جاری است

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×