- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۱
- بازدید: ۸۵۰
- شماره مطلب: ۲۲۰۳
-
چاپ
تا همیشه باقی
نگاه خیرۀ خورشید از آسمان به تو زل زد
و روی دست خورشید از آسمان به تو زل زد
حماسۀ تو همین است که روی سرخی لبهایت
به جای آب فقط خون سرخ حادثه قل زد
نگاه خیس خدا با لبان تو به هم آمیخت
و سرکۀ عطش و خون چه طعنهها که به مل زد
چنان سریع پریدی از این کمند که انگار
از ابتدا خود صیاد گره به پای تو شل زد
جهان پس از تو نخندید و گل نرست و نبالید
که این حماسۀ سرخ آتشی به جزء و به کل زد
صدای حنجرهات تا همیشه باقی و جاری است
اگرچه لشکر شیطان بخواند و ساز و دهل زد
تمام آخرتش را کمان کشید و فرو ریخت
همان لعین که به حلقت سه شعبه شاخۀ گل زد
دو چشم عاشق تو در خدا نگاه که میکرد
نگاه خیرۀ خورشید از آسمان به تو زل زد
-
دریا دل
اینجا سر یک جرعه عجب غوغایی است
آنکس که به داد تشنگان آید کیست؟
طفلان حرم که بیگمان میدانند
عباس علی، دلش کم از دریا نیست
-
بیهوده
از سوزش زخمشان غزل ساختهایم
اما به غرورشان نپرداختهایم
دریای حماسهاند و ما بیهوده
قلاب درونخشکی انداختهایم
-
خشک و تر
اگرچه فصل بهار است و شاخه بر داده است
زمانه دست نگهبان گل تبر داده است
کسی میان دو انگشت، دیشب از فردوس
به دوستان و جگرگوشهگان خبر داده است
تا همیشه باقی
نگاه خیرۀ خورشید از آسمان به تو زل زد
و روی دست خورشید از آسمان به تو زل زد
حماسۀ تو همین است که روی سرخی لبهایت
به جای آب فقط خون سرخ حادثه قل زد
نگاه خیس خدا با لبان تو به هم آمیخت
و سرکۀ عطش و خون چه طعنهها که به مل زد
چنان سریع پریدی از این کمند که انگار
از ابتدا خود صیاد گره به پای تو شل زد
جهان پس از تو نخندید و گل نرست و نبالید
که این حماسۀ سرخ آتشی به جزء و به کل زد
صدای حنجرهات تا همیشه باقی و جاری است
اگرچه لشکر شیطان بخواند و ساز و دهل زد
تمام آخرتش را کمان کشید و فرو ریخت
همان لعین که به حلقت سه شعبه شاخۀ گل زد
دو چشم عاشق تو در خدا نگاه که میکرد
نگاه خیرۀ خورشید از آسمان به تو زل زد