- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۵/۲۴
- بازدید: ۳۹۲۹
- شماره مطلب: ۲۰۹۴
-
چاپ
بانوی من جواز زیارت به دست توست
وقتی دلم کنار ضریح تو جا گرفت
نوری ز فیض کوثر بی انتها گرفت
یادم نمیرود که ز الطاف مرقدت
هر بار قلب مردۀ من هم شفا گرفت
شد پای بوس خاک در آستانهات
تا از کرامت حرم تو صفا گرفت
از لحظهای که وارد شهر شما شدم
فهمیدهام نگاه رئوفت مرا گرفت
وقتی به صحن آینهات آمدم دلم
رنگی به روشنایی آئینهها گرفت
دل آشیان گرفته در ایوان آینه
گل داده است غنچۀ گلدان آینه
از مرقدت شمیم مناجات میرسد
بر مقدمت توسلِ حاجات میرسد
وقتی که خاکبوس حریم تو میشوم
دستم به چشمههای کرامات میرسد
دیگر چه احتیاج به مهتاب و آفتاب
تا نور گنبدت به سماوات میرسد
با بال هر فرشته که گرم طواف توست
امواج بی کران تحیّات میرسد
هر دم از آسمان ضریح مطهرت
عطر مزار مادر سادات میرسد
در بین صحن حضرت صاحب زمان بگو
یک عصر جمعه، وقت ملاقات میرسد؟
بانوی مهربان جهان اشفعی لنا
ای عمۀ امام زمان اشفعی لنا
دستت کریم و سفرۀ خیرت کثیرتر
هرگز ندیدهایم ز تو دستگیرتر
نائل به فیض کسب مقامات میشود
در محضر تو هر که شود سر به زیرتر
میگفت شاعری که بهشت است مرقدت
نه نه ، بهشت نه! به خدا بینظیرتر
گلپوش می شود حرم آسمانیات
با فرشی از دو بال ملائک حریرتر
با مقدم تو باغ بهار است هر کجا
حتی هزار مرتبه از قم کویرتر
نقش بهار، در حرمت بسته میشود
گل، مات گلعذاری گلدسته میشود
از نسل کوثری، که شد این شوره زارها
از برکت حضور شما چشمه سارها
در سایۀ تو جلوۀ خورشید پا گرفت
این انقلاب از تو و این افتخارها
صبحی اگر دمیده، ز نور نگاه توست
رونق نداشت بی تو در اینجا، بهارها
از بس سبد سبد گل ایمان چکیده است
از آسمان لطف تو بر کوچه سارها
بر سفرۀ کرامت و فضلت نشستهاند
همواره زائران تو و همجوارها
این سایه را تو بر سر من مستدام کن
با جلوه های معرفتت آشنام کن
آسیه آمده به دیارت ز سمت نیل
یا میرسد ز عرش خدا همسر خلیل
از شرق و غرب عالم امکان رسیدهاند
امشب به خاک بوسیتان بانوان ایل
یعنی عجیب نیست اگر جا گرفتهاند
حتی فرشتههای مقرب چو جبرئیل
با اشکهام آرزویی موج میزند
بانو اگر ضریح تو را بستهام دخیل
چشم امید ما همه بر دستهای توست
فردا که میرسد همه جا بانگ الرحیل
آسوده خاطران هیاهوی محشریم
تا زائران دختر موسی بن جعفریم
امروز اگر برات شفاعت به دست توست
فردا ولی شفاعت جنت به دست توست
فرمودهاند مریم آل پیمبری
معصومهای و چادر عصمت به دست توست
تفسیر «یطعمون علی حبه» تویی
وقتی که سفرههای کرامت به دست توست
هر شب دخیل پنجرههایت، هزار دل
آخر کلیدهای اجابت به دست توست
پر میزند به سینۀ من شوق کربلا !
بانوی من جواز زیارت به دست توست
کی میشود که بال و پرم را تو وا کنی
دل را دوباره زائر کرب و بلا کنی
-
اربعین بیقراری
نوای ناله و غمها: رقیه
گرفته کاروان دم: یا رقیه
رسیده اربعین بیقراری
همه برگشتهاند اما رقیه
-
روضهخوان ارباب
با نالۀ یا حسین بیتاب شدی
از داغ لب تشنۀ او آب شدی
با زمزمههای «أو سمعتم بغریب»
یک عمر تو روضهخوان ارباب شدی
-
کوثر بیقرینه
ای کوثر بیقرینۀ ثارالله
آرام و قرار سینۀ ثارالله
در صبر و شکوه و استقامت، یکتا
آیینۀ حق! سکینۀ ثارالله
-
فاطمهمذهب
در جمع ملائک مقرب هستی
از روز ازل فاطمهمذهب هستی
شد محو جمال کبریایی جانت
محبوب دل حسین و زینب هستی
بانوی من جواز زیارت به دست توست
وقتی دلم کنار ضریح تو جا گرفت
نوری ز فیض کوثر بی انتها گرفت
یادم نمیرود که ز الطاف مرقدت
هر بار قلب مردۀ من هم شفا گرفت
شد پای بوس خاک در آستانهات
تا از کرامت حرم تو صفا گرفت
از لحظهای که وارد شهر شما شدم
فهمیدهام نگاه رئوفت مرا گرفت
وقتی به صحن آینهات آمدم دلم
رنگی به روشنایی آئینهها گرفت
دل آشیان گرفته در ایوان آینه
گل داده است غنچۀ گلدان آینه
از مرقدت شمیم مناجات میرسد
بر مقدمت توسلِ حاجات میرسد
وقتی که خاکبوس حریم تو میشوم
دستم به چشمههای کرامات میرسد
دیگر چه احتیاج به مهتاب و آفتاب
تا نور گنبدت به سماوات میرسد
با بال هر فرشته که گرم طواف توست
امواج بی کران تحیّات میرسد
هر دم از آسمان ضریح مطهرت
عطر مزار مادر سادات میرسد
در بین صحن حضرت صاحب زمان بگو
یک عصر جمعه، وقت ملاقات میرسد؟
بانوی مهربان جهان اشفعی لنا
ای عمۀ امام زمان اشفعی لنا
دستت کریم و سفرۀ خیرت کثیرتر
هرگز ندیدهایم ز تو دستگیرتر
نائل به فیض کسب مقامات میشود
در محضر تو هر که شود سر به زیرتر
میگفت شاعری که بهشت است مرقدت
نه نه ، بهشت نه! به خدا بینظیرتر
گلپوش می شود حرم آسمانیات
با فرشی از دو بال ملائک حریرتر
با مقدم تو باغ بهار است هر کجا
حتی هزار مرتبه از قم کویرتر
نقش بهار، در حرمت بسته میشود
گل، مات گلعذاری گلدسته میشود
از نسل کوثری، که شد این شوره زارها
از برکت حضور شما چشمه سارها
در سایۀ تو جلوۀ خورشید پا گرفت
این انقلاب از تو و این افتخارها
صبحی اگر دمیده، ز نور نگاه توست
رونق نداشت بی تو در اینجا، بهارها
از بس سبد سبد گل ایمان چکیده است
از آسمان لطف تو بر کوچه سارها
بر سفرۀ کرامت و فضلت نشستهاند
همواره زائران تو و همجوارها
این سایه را تو بر سر من مستدام کن
با جلوه های معرفتت آشنام کن
آسیه آمده به دیارت ز سمت نیل
یا میرسد ز عرش خدا همسر خلیل
از شرق و غرب عالم امکان رسیدهاند
امشب به خاک بوسیتان بانوان ایل
یعنی عجیب نیست اگر جا گرفتهاند
حتی فرشتههای مقرب چو جبرئیل
با اشکهام آرزویی موج میزند
بانو اگر ضریح تو را بستهام دخیل
چشم امید ما همه بر دستهای توست
فردا که میرسد همه جا بانگ الرحیل
آسوده خاطران هیاهوی محشریم
تا زائران دختر موسی بن جعفریم
امروز اگر برات شفاعت به دست توست
فردا ولی شفاعت جنت به دست توست
فرمودهاند مریم آل پیمبری
معصومهای و چادر عصمت به دست توست
تفسیر «یطعمون علی حبه» تویی
وقتی که سفرههای کرامت به دست توست
هر شب دخیل پنجرههایت، هزار دل
آخر کلیدهای اجابت به دست توست
پر میزند به سینۀ من شوق کربلا !
بانوی من جواز زیارت به دست توست
کی میشود که بال و پرم را تو وا کنی
دل را دوباره زائر کرب و بلا کنی
سلام خدمت شما میشه این فونت به ما هم بدید استفاده کنیم ممنون میشم صفحه ما را در افسران دنبال کنید