دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
عتباتی دیگر

دارد دل ما راه نجاتی دیگر

در مشهد و در قم، عتباتی دیگر

 

بر بانوی با کرامت قم صلوات

بر شاه خراسان صلواتی دیگر

 

نو سرودۀ سید حمیدرضا برقعی

مادر مرا گرفت در آغوشش، در کنج زیر پله هراسان بود در خانۀ کدام یک از اقوام، این دفعه بمبِ سرزده مهمان بود

 

گرمای بی ملاحظۀ بادم، ناراحت از گلایۀ شمشادم جمع تضاد، زندۀ مردادم، در من شروع، نقطۀ پایان بود

 

زینب این بار آمده قبل از برادر جان دهد

خیمه‌گاه این بار در قم بود مقتل طوس بود

جادۀ مشهد به قم لبریز از فانوس بود

 

نامه با خط برادر داشت در دستان خود

خواهری از دور می‌آمد ولی مأیوس بود

 

بر لب خشکیدۀ قم ذکر یا معصومه و

بر لب معصومه خانم ذکر یا قدوس بود

زهراترین زینب!

ای دختر خورشید ای خواهر دریا

زهراترین زینب! زینب‌ترین زهرا!

 

ماه مقیم قم! خورشید بیت النور!

در سایه‌سار توست سرتاسر دنیا

از ضریح تو یاس می‌ریزد

باز هم می‌شوم کبوترتان

دور این گنبد منوّرتان

 

من نمک‌گیر سفره‌ات شده‌ام

دست خالی نرفتم از درتان

از این جدایی جان من بر لب رسیده

بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند

از من تمام روزگارم را گرفتند

 

از این جدایی جان من بر لب رسیده

هستیِ من تاب و قرارم را گرفتند

 

انگار قسمت نیست وصل ما دوباره

در ساوه شوق بی شمارم را گرفتند

سر ما خاک راه ناقۀ تو

قدمت روی چشم بی بی جان

چه صفایی به خاک ما دادی

به گدایان وادی سلمان

با حضور خودت بها دادی

مدح حضرت معصومه (س)
یاد بهشت جرم کمی نیست پیش تو

عمری غبار حضرت معصومه‌ایم ما

تا در جوار حضرت معصومه‌ایم ما

هرچند بار حضرت معصومه‌ایم ما

در سایه سار حضرت معصومه‌ایم ما

 

اهل دیار حضرت معصومه ایم ما

 

طرح کتاب زینبی را شرح کردی

دلگیر، دلخسته، پریشان، راه رفتم

نوری نمی‌دیدم به سمت ماه رفتم

 

همدرد تنهایی ما بی او که می‌شد؟

قم بی حضورش شهرکی متروکه می‌شد

 

برآب عصا را گرنمی‌زد دخت موسی

یکباره سیل بی امان می‌برد ما را

مدح حضرت معصومه (س)
زینب حضرت رضایی تو!

آمدی و بهشت را با خود

به دل این کویر آوردی

کوثرانه قدم زدی در شهر

خیرهای کثیر آوردی

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×