- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۴/۱۲
- بازدید: ۲۳۰۰
- شماره مطلب: ۱۹۵۸
-
چاپ
مدح امام علی (ع)
بیا در کربلا از راه احسان
علی ای واقف اسرار هستی
علی ای رهنمای حقپرستی
علی ای شیر یزدان شاه مردان
علی ای عروه الوثقای ایمان
علی ای قاتل شجعان کفار
علی ای دین حق را سیف تبّار
علی ای سَرور ارباب عرفان
علی ای صاحب محراب و میدان
تو در مُلک حقیقت پیشوایی
جدا از حق نمای و حق نمایی
الا ای گوهر بحر ولایت
الا ای زینت عرش امامت
بیا در کربلا ای میر ابرار
ببین میزان صبر و اوج ایثار
به بحر خون ببین نور دو عینت
شهید خنجر عدوان حسینت
فداکاری ببین و پاکبازی
ز دنیا و ز عقبا بینیازی
در آن دشت پر از اندوه و تشویر
همه خون بود و تیغ و تیر و شمشیر
در آن صحرای محنتبار دلگیر
تن آغشته در خونش به برگیر
در آن میدان پرشور بلاخیز
به آن حلقوم تشنه جرعهای ریز
قد سَرورش ببین افتاده بر خاک
تنش از زخم دشمن گشته صد چاک
ز سوز تشنگی و از قحطی آب
ز اطفال صغیرش رفته بُد تاب
گلوی نازنین شیرخواره
ز تیر حرمله گردیده پاره
به عهد خویش با یزدان وفا کرد
فدا خود در ره دین خدا کرد
گذشت از اکبر و عباس و اصغر
ز قاسم نونهال سبط اکبر
بیا در کربلا از راه احسان
حسینت را ببین در چنگ عدوان
مصیباتش ببین کز حد فزون بود
دل از داغ جوانان پر زخون بود
ولی آن کوه عزم و پایداری
نشد تسلیم با صد زخم کاری
بلی مرد خدا و مرد تصمیم
به خصم حق نخواهد گشت تسلیم
علی ای درگهت را جمله مشتاق
بیا در کربلا در بزم عشّاق
بیا در محفل انس شهیدان
ببین حال حضور و قرب ایشان
جهاد و همت و صبر و وفا بین
خلوص نیت و صدق و صفا بین
ببین ایمان و عزم و استقامت
ثبات و رادمردی و شهامت
حسینت محو ذات ذوالجلال است
در آن غوغا مهیّای وصال است
ابوالفضل غضنفر وآن مواسات
کز آن گردید عقل آدمی مات
علیّ اکبر آن شبه پیمبر
سُرور سینۀ زهرا و حیدر
وفای اهلبیتش بین و انصار
همه اعلام دین ابطال اخیار
همه رزمنده و مرد و تهمتن
همه اخوان صدق و دشمنافکن
گذشته از زن و از مال و فرزند
ز جان خویش در راه خداوند
همه دینپرور و حرّیت آموز
چراغ معرفت در عالمافروز
همه خصم ستمکار و بداندیش
همه حق پیشه و حق گو و حق کیش
فداکاری آن آزاد مردان
نگهداری نمود از دین و قرآن
پیام هر یک از آنها بود این
نما تا میتوانی یاری دین
تحیّات فزون از حد احصا
ز سوی لطفی صافی به آنها
-
انقلاب محرم
محرم است و جهان پر ز انقلاب شده است
به شیون و غم و اندوه شیخ و شاب شده است
ز بانگ شور برانگیز القیام و جهاد
قلوب اهل ستم اندر اضطراب شده است
-
بانوی ستوده
جهان ز مولد زینب چو خویشتن آراست
عنایت ازلی جلوه کرد از چپ و راست
زنی چگونه زنی فخر عالم و آدم
زنی که چون پدر و مام عروه الوثقی است
ولیّه الله و عینالله و لسان الله
زنی بزرگ که الگوی دانش و تقوا است
-
روز عاشورا
باز صبح روز عاشورا رسید
شورش روز قیامت شد پدید
باز شد بر روی خلق از خاص و عام
مکتب ایمان و ایثار و قیام
-
سلطان عشق
هلال ماه محرّم ز نو هویدا شد
بیا که رایت سلطان عشق برپا شد
بیا که رایت سلطان عشق برپا شد
بیا که آیت فتح و ظفر هویدا شد
مدح امام علی (ع)
بیا در کربلا از راه احسان
علی ای واقف اسرار هستی
علی ای رهنمای حقپرستی
علی ای شیر یزدان شاه مردان
علی ای عروه الوثقای ایمان
علی ای قاتل شجعان کفار
علی ای دین حق را سیف تبّار
علی ای سَرور ارباب عرفان
علی ای صاحب محراب و میدان
تو در مُلک حقیقت پیشوایی
جدا از حق نمای و حق نمایی
الا ای گوهر بحر ولایت
الا ای زینت عرش امامت
بیا در کربلا ای میر ابرار
ببین میزان صبر و اوج ایثار
به بحر خون ببین نور دو عینت
شهید خنجر عدوان حسینت
فداکاری ببین و پاکبازی
ز دنیا و ز عقبا بینیازی
در آن دشت پر از اندوه و تشویر
همه خون بود و تیغ و تیر و شمشیر
در آن صحرای محنتبار دلگیر
تن آغشته در خونش به برگیر
در آن میدان پرشور بلاخیز
به آن حلقوم تشنه جرعهای ریز
قد سَرورش ببین افتاده بر خاک
تنش از زخم دشمن گشته صد چاک
ز سوز تشنگی و از قحطی آب
ز اطفال صغیرش رفته بُد تاب
گلوی نازنین شیرخواره
ز تیر حرمله گردیده پاره
به عهد خویش با یزدان وفا کرد
فدا خود در ره دین خدا کرد
گذشت از اکبر و عباس و اصغر
ز قاسم نونهال سبط اکبر
بیا در کربلا از راه احسان
حسینت را ببین در چنگ عدوان
مصیباتش ببین کز حد فزون بود
دل از داغ جوانان پر زخون بود
ولی آن کوه عزم و پایداری
نشد تسلیم با صد زخم کاری
بلی مرد خدا و مرد تصمیم
به خصم حق نخواهد گشت تسلیم
علی ای درگهت را جمله مشتاق
بیا در کربلا در بزم عشّاق
بیا در محفل انس شهیدان
ببین حال حضور و قرب ایشان
جهاد و همت و صبر و وفا بین
خلوص نیت و صدق و صفا بین
ببین ایمان و عزم و استقامت
ثبات و رادمردی و شهامت
حسینت محو ذات ذوالجلال است
در آن غوغا مهیّای وصال است
ابوالفضل غضنفر وآن مواسات
کز آن گردید عقل آدمی مات
علیّ اکبر آن شبه پیمبر
سُرور سینۀ زهرا و حیدر
وفای اهلبیتش بین و انصار
همه اعلام دین ابطال اخیار
همه رزمنده و مرد و تهمتن
همه اخوان صدق و دشمنافکن
گذشته از زن و از مال و فرزند
ز جان خویش در راه خداوند
همه دینپرور و حرّیت آموز
چراغ معرفت در عالمافروز
همه خصم ستمکار و بداندیش
همه حق پیشه و حق گو و حق کیش
فداکاری آن آزاد مردان
نگهداری نمود از دین و قرآن
پیام هر یک از آنها بود این
نما تا میتوانی یاری دین
تحیّات فزون از حد احصا
ز سوی لطفی صافی به آنها