- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۳/۲۴
- بازدید: ۳۰۵۲
- شماره مطلب: ۱۷۵۲
-
چاپ
از یمن قدومش شده در عرش هیاهو
امشب ز دل میکده پیمانه رسیده
جبریل خبر کرده که دردانه رسیده
هرکس که به پشت در میخانه رسیده
از زیر لبش نالۀ مستانه رسیده
جز ساقی خود با همه بیگانهام امشب
زنجیر بیارید که دیوانهام امشب
هرکس که شده عاشق دلدار بیاید
هر غمزدۀ بی کس و بی یار بیاید
گویید به هر عبد گنهکار بیاید
ابلیس طمع کرده که این بار بیاید!
فطرس به تمنای نگاهی شده راهی
پر سوخته تا درگه شاهی شده راهی
تا دیده نبی آن رخ تابنده و مه رو
گل کرده به روی لب او نغمۀ یاهو!
دل برده پسر از پدرش با خم ابرو
از یمن قدومش شده در عرش هیاهو
او مظهر تابندۀ احسان قدیم است
الحق که حسین است! رحیم است و کریم است
عاشق همه جا ذکر لبش نام حسین است
ورد سحر و نان شبش نام حسین است
چشمش که بگرید سببش نام حسین است
اصلا همۀ تاب و تبش نام حسین است
با اسم حسین است که دردم شده درمان
با ذکر حسین است شفا بهر مریضان
هم در حرمش ذکر و دعا مست کننده است
هم تربت قبرش به خدا مست کننده است
عطر حرم کرب و بلا مست کننده است
مثل سحر صحن رضا مست کننده است
مستانه بخواهید که دلدار رسیده
عشق نبی و حیدر کرار رسیده
-
اصلاً به غیر از کربلا چیزی نمیخواهم
گاهی میان عاشقی حیران شدن خوب است
گاهی دچار غصۀ هجران شدن خوب است
اصلاً در اینجا بیسر و سامان شدن خوب است
وقتی وصالی نیست، پس گریان شدن خوب است
-
او غصهدار روضۀ شیب الخضیب بود
وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم
وقتش رسیده حال بکایی طلب کنیم
وقت عزا و گریه و اندوه و ماتم است
امشب عزای اشرف اولاد آدم است
-
از دست نوکرهات مرهم را نگیری
یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری
سینهزنی و شور و ماتم را نگیری
خیلی میان روضههایت سود کردیم
یک موقع از ما روضه و غم را نگیری
-
گریه برای روضۀ کرب و بلا کم است
باید شکست ساغر و از می وضو گرفت
باید ز دست بانی باده سبو گرفت
از عرش آمده است، زمین آبرو گرفت
هر عاشقی که بادۀ خود را از او گرفت،
از یمن قدومش شده در عرش هیاهو
امشب ز دل میکده پیمانه رسیده
جبریل خبر کرده که دردانه رسیده
هرکس که به پشت در میخانه رسیده
از زیر لبش نالۀ مستانه رسیده
جز ساقی خود با همه بیگانهام امشب
زنجیر بیارید که دیوانهام امشب
هرکس که شده عاشق دلدار بیاید
هر غمزدۀ بی کس و بی یار بیاید
گویید به هر عبد گنهکار بیاید
ابلیس طمع کرده که این بار بیاید!
فطرس به تمنای نگاهی شده راهی
پر سوخته تا درگه شاهی شده راهی
تا دیده نبی آن رخ تابنده و مه رو
گل کرده به روی لب او نغمۀ یاهو!
دل برده پسر از پدرش با خم ابرو
از یمن قدومش شده در عرش هیاهو
او مظهر تابندۀ احسان قدیم است
الحق که حسین است! رحیم است و کریم است
عاشق همه جا ذکر لبش نام حسین است
ورد سحر و نان شبش نام حسین است
چشمش که بگرید سببش نام حسین است
اصلا همۀ تاب و تبش نام حسین است
با اسم حسین است که دردم شده درمان
با ذکر حسین است شفا بهر مریضان
هم در حرمش ذکر و دعا مست کننده است
هم تربت قبرش به خدا مست کننده است
عطر حرم کرب و بلا مست کننده است
مثل سحر صحن رضا مست کننده است
مستانه بخواهید که دلدار رسیده
عشق نبی و حیدر کرار رسیده