مشخصات شعر

به مناسبت ولادت امام حسین (ع)

تو میلادت شروع جنبش خونین آزادی است

تو را آن گونه می‌نامند مولای تلاطم‌ها

و نامت غرش آبی آوای تلاطم‌ها

 

تو را این گونه می‌فهمند مجذوبان که اربابی

و نامت مونس هموارۀ شب‌های بی خوابی

 

تو را این گونه می‌سنجند با شأن خداوندی

خدا ذات تو را با ذات عصمت داده پیوندی

 

تو را پیغمبر بی سرترین پیغام می‌دانند

تو را بنیانگذار اصلی اسلام می‌دانند

 

و تو تکثیر حق در جان هفتاد و دو پیغمبر

که پیغام تو را بردند از لاهوت آن سوتر

 

تو میلادت شروع جنبش خونین آزادی است

تو میلادت برای عاشقان غم، عارفان شادی است

 

نمی‌فهمیم یعنی چه؟ تلاطم از دل دریا

نمی‌دانیم یعنی چه؟ تولد از دل زهرا

 

تو را بر محملی از دل از آن بالا فرستادند

تمام آسمان و اهل آن بر پایت افتادند

 

زمین سر تا سرش چشم است وقتی جلوه اللهی

قدم بگذار ای جان جهان هر جا که می‌خواهی

 

تو را که مصطفی همواره از جبریل می‌پرسید

علی در قاب چشم فاطمه هر شب تو را می‌دید

 

برایت قبل از آنی که بیایی گریه می‌کردند

برای تو شهید کربلا گریه می‌کردند

 

برای تو زمین تنگ است، می‌دانم تحمل کن

برایت زندگی ننگ است، می‌دانم تحمل کن

 

برای تو بلوری که تراشیده شدی در عرش

زمین و آسمان سنگ است می‌دانم تحمل کن

 

برای تو که گوشت پر ز آهنگ بهشتی‌هاست

کلام من بد آهنگ است می‌دانم تحمل کن

 

تو و با ظلم سازش؟! هرگز این آیین مردان نیست

تو حرف آخرت جنگ است می‌دانم تحمل کن

 

زمین می‌ماند و تو ظهر شور انگیز عاشورا

و یک روز حماسی و غرور انگیز عاشورا

 

به پیش بادها استاده‌ای ای روح طوفانی

نگاه تو عمیق و ساده چون آیات قرآنی

 

خدا را هر چه با اثبات خود اثبات می‌کردی

تمام عقل‌ها و روح‌ها را مات می‌کردی

 

کنون من مانده‌ام بین سرود مرثیه حیران

منم یک لحظه زیر آفتاب و لحظه‌ای باران

 

کنون من مانده‌ام با عقده‌های تو گره خورده

دلی که با ضریح کربلای تو گره خورده

 

قلم از عشق تو آقا زیارت نامه می‌خواند

و فطرس در جوار تو برایت نامه می‌خواند

 

یکی از نامه‌ها خیس است، همراهش سلام ماست

و تو با مهربانی می‌نویسی: این غلام ماست

به مناسبت ولادت امام حسین (ع)

تو میلادت شروع جنبش خونین آزادی است

تو را آن گونه می‌نامند مولای تلاطم‌ها

و نامت غرش آبی آوای تلاطم‌ها

 

تو را این گونه می‌فهمند مجذوبان که اربابی

و نامت مونس هموارۀ شب‌های بی خوابی

 

تو را این گونه می‌سنجند با شأن خداوندی

خدا ذات تو را با ذات عصمت داده پیوندی

 

تو را پیغمبر بی سرترین پیغام می‌دانند

تو را بنیانگذار اصلی اسلام می‌دانند

 

و تو تکثیر حق در جان هفتاد و دو پیغمبر

که پیغام تو را بردند از لاهوت آن سوتر

 

تو میلادت شروع جنبش خونین آزادی است

تو میلادت برای عاشقان غم، عارفان شادی است

 

نمی‌فهمیم یعنی چه؟ تلاطم از دل دریا

نمی‌دانیم یعنی چه؟ تولد از دل زهرا

 

تو را بر محملی از دل از آن بالا فرستادند

تمام آسمان و اهل آن بر پایت افتادند

 

زمین سر تا سرش چشم است وقتی جلوه اللهی

قدم بگذار ای جان جهان هر جا که می‌خواهی

 

تو را که مصطفی همواره از جبریل می‌پرسید

علی در قاب چشم فاطمه هر شب تو را می‌دید

 

برایت قبل از آنی که بیایی گریه می‌کردند

برای تو شهید کربلا گریه می‌کردند

 

برای تو زمین تنگ است، می‌دانم تحمل کن

برایت زندگی ننگ است، می‌دانم تحمل کن

 

برای تو بلوری که تراشیده شدی در عرش

زمین و آسمان سنگ است می‌دانم تحمل کن

 

برای تو که گوشت پر ز آهنگ بهشتی‌هاست

کلام من بد آهنگ است می‌دانم تحمل کن

 

تو و با ظلم سازش؟! هرگز این آیین مردان نیست

تو حرف آخرت جنگ است می‌دانم تحمل کن

 

زمین می‌ماند و تو ظهر شور انگیز عاشورا

و یک روز حماسی و غرور انگیز عاشورا

 

به پیش بادها استاده‌ای ای روح طوفانی

نگاه تو عمیق و ساده چون آیات قرآنی

 

خدا را هر چه با اثبات خود اثبات می‌کردی

تمام عقل‌ها و روح‌ها را مات می‌کردی

 

کنون من مانده‌ام بین سرود مرثیه حیران

منم یک لحظه زیر آفتاب و لحظه‌ای باران

 

کنون من مانده‌ام با عقده‌های تو گره خورده

دلی که با ضریح کربلای تو گره خورده

 

قلم از عشق تو آقا زیارت نامه می‌خواند

و فطرس در جوار تو برایت نامه می‌خواند

 

یکی از نامه‌ها خیس است، همراهش سلام ماست

و تو با مهربانی می‌نویسی: این غلام ماست

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×