مشخصات شعر

به مناسبت ولادت امام سجاد (ع)

به حیرت است کنار حَجر دو چشم هشام

نشیب‌های دل من فراز می‌خواهد

فراز اشک مرا در نماز می‌خواهد

 

مؤید است به روحُ القُدس قلم اما

برای شعر سرودن نیاز می‌خواهد

 

اگر چه کرده دل من خیال پردازی

حقیقت است که عاشق مَجاز می‌خواهد

 

برای سفرۀ بازش نیامدم اینجا

گدای این در، آغوش باز می‌خواهد

 

اگر چه این دو شب از جام کربلا مستم

دلم دوباره شراب حجاز می‌خواهد

 

پیاله‌ای بدهیدم که دم زنم حق را

دوباره زنده کنم قصۀ فرزدق را

 

نسیم پنجم شعبان ز راه آمده است

صدای پای بهاران ز راه آمده است

 

ببین بدون پیمبر بدون جبرائیل

دوباره آیۀ قرآن ز راه آمده است

 

میان بیشۀ شیران هاشمی امشب

غزال عرصۀ ایمان ز راه آمده است

 

فقط نه اینکه ز راه آمده عزیز عرب

عزیز دختر ایران ز راه آمده است

 

زنی که در رگ او خون آریایی‌هاست

که از دیار دلیران ز راه آمده است

 

شب تولد فرزند شاه دختر ماست

زبان مادری او زبان کشور ماست

 

کسی که شد ششمین نور سورۀ انسان

کسی که خسته شد از سجده‌های او شیطان

 

کسی که هست تجلی پنج تن در او

کسی که شد پدر هشت قبلۀ ایمان

 

کسی که با نفس یک غلام سادۀ او

نفس گرفته زمین مدینه از باران

 

کسی که موقع انفاق بین سائل‌ها

ملقّب است دل شب به صاحب انبان

 

به حق او حجر الاسودی شهادت داد

که جز به حق علی وا نکرده است دهان

 

به حیرت است کنار حَجر دو چشم هشام

ز اهتمام خلایق به احترام امام

 

بخوان که ضبط کند آسمان صدایت را

صحیفه پخش کند بعد این نوایت را

 

برای این که بخوانیم «لا تؤدّبنی»

بخوان برای ابوحمزه‌ها دعایت را

 

تو با زبان خدا حرف می‌زنی آخر

چگونه یاد بگیریم ربنایت را

 

بیا و بعد دعا روضه هم بخوان آقا

بیا و شرح بده داغ کربلایت را

 

بیا بگو چه کشیدی تو در چهل منزل

بگو که بست به زنجیر دست و پایت را

 

بیا بگو چه به روز رقیه آوردند

بگو چگونه کشیدند عمه‌هایت را

 

کسی که حرف خدا و کتاب می‌آورد

کنار یک سر تشنه شراب می‌آورد

به مناسبت ولادت امام سجاد (ع)

به حیرت است کنار حَجر دو چشم هشام

نشیب‌های دل من فراز می‌خواهد

فراز اشک مرا در نماز می‌خواهد

 

مؤید است به روحُ القُدس قلم اما

برای شعر سرودن نیاز می‌خواهد

 

اگر چه کرده دل من خیال پردازی

حقیقت است که عاشق مَجاز می‌خواهد

 

برای سفرۀ بازش نیامدم اینجا

گدای این در، آغوش باز می‌خواهد

 

اگر چه این دو شب از جام کربلا مستم

دلم دوباره شراب حجاز می‌خواهد

 

پیاله‌ای بدهیدم که دم زنم حق را

دوباره زنده کنم قصۀ فرزدق را

 

نسیم پنجم شعبان ز راه آمده است

صدای پای بهاران ز راه آمده است

 

ببین بدون پیمبر بدون جبرائیل

دوباره آیۀ قرآن ز راه آمده است

 

میان بیشۀ شیران هاشمی امشب

غزال عرصۀ ایمان ز راه آمده است

 

فقط نه اینکه ز راه آمده عزیز عرب

عزیز دختر ایران ز راه آمده است

 

زنی که در رگ او خون آریایی‌هاست

که از دیار دلیران ز راه آمده است

 

شب تولد فرزند شاه دختر ماست

زبان مادری او زبان کشور ماست

 

کسی که شد ششمین نور سورۀ انسان

کسی که خسته شد از سجده‌های او شیطان

 

کسی که هست تجلی پنج تن در او

کسی که شد پدر هشت قبلۀ ایمان

 

کسی که با نفس یک غلام سادۀ او

نفس گرفته زمین مدینه از باران

 

کسی که موقع انفاق بین سائل‌ها

ملقّب است دل شب به صاحب انبان

 

به حق او حجر الاسودی شهادت داد

که جز به حق علی وا نکرده است دهان

 

به حیرت است کنار حَجر دو چشم هشام

ز اهتمام خلایق به احترام امام

 

بخوان که ضبط کند آسمان صدایت را

صحیفه پخش کند بعد این نوایت را

 

برای این که بخوانیم «لا تؤدّبنی»

بخوان برای ابوحمزه‌ها دعایت را

 

تو با زبان خدا حرف می‌زنی آخر

چگونه یاد بگیریم ربنایت را

 

بیا و بعد دعا روضه هم بخوان آقا

بیا و شرح بده داغ کربلایت را

 

بیا بگو چه کشیدی تو در چهل منزل

بگو که بست به زنجیر دست و پایت را

 

بیا بگو چه به روز رقیه آوردند

بگو چگونه کشیدند عمه‌هایت را

 

کسی که حرف خدا و کتاب می‌آورد

کنار یک سر تشنه شراب می‌آورد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×