- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۱۰
- بازدید: ۱۳۴۴
- شماره مطلب: ۱۴۰۷
-
چاپ
بارگاه قرب
در بارگاه قرب تو جانها چه کم بهاست
سرهای قدسیان همه بر روی نیزههاست
هفتاد ودو مسیح ولی بر صلیب نه
هفتاد ودو مسیح که سرهایشان جداست
گودال قتلگاه تو معراج دیگری است
شان نزول سورۀ اسراء کربلاست
عطر بهشت میوزد از مشرق فرات
آری نسیم کوی تو با جانم آشناست
-
ارکان عالم
شش گوشهی ضریح تو ارکان عالم است
هفت آسمان برای تو مشغول ماتم است
جبریل نوحهخوان و ملائک به سر زنان
عرش خدا به یاد تو لبریز از غم است
-
سرش را بسته بودند
تمام کودکانت خسته بودند
و روی خاکها بنشسته بودند
چه خالی بود جای دست عباس
سرش را روی نیزه بسته بودند
-
امشبی را ...
بوی ایثار و شهادت بوی خون میآید
عشق از پردهی اسرار برون میآید
این سوی معرکه آوای جنون میآید
آن سوی معرکه پیوسته قشون میآید
-
میرفتی ...
پناه قافلۀ بی پناه! میرفتی
بهرغم دلهرۀ ذوالجناح میرفتی
کسی برای تو دیگر نمانده بود آقا!
تو یک تنه به دل آن سپاه میرفتی
بارگاه قرب
در بارگاه قرب تو جانها چه کم بهاست
سرهای قدسیان همه بر روی نیزههاست
هفتاد ودو مسیح ولی بر صلیب نه
هفتاد ودو مسیح که سرهایشان جداست
گودال قتلگاه تو معراج دیگری است
شان نزول سورۀ اسراء کربلاست
عطر بهشت میوزد از مشرق فرات
آری نسیم کوی تو با جانم آشناست