مشخصات شعر

حقیقت مظلوم تا ابد

 

ماه محرم است و دلم باغ پرپر است

در چشم من، دوباره غمی سایه گستر است

 

ماه محرم است و دو چشم غریب من

با داغ بی بدیل تو ای سرخ! همسر است

 

در قلب من، قیامتی از کربلای توست

در چشم من، قیامتی از تیغ و خنجر است

 

فریاد سربریدۀ قرآن سرخ عشق!

شایستۀ قیام تو «الله اکبر» است

 

تو زنده‌ای، حقیقت مظلوم تا ابد

این مرگ سرخ، زندگی سبز دیگر است

 

جان‌ها فدای نهضت سرخ تو یا حسین

«هیهات منا الذله» تو را حرف آخر است

 

این قصه نیست، معجزۀ سرخ عاشقی ست

«کز هر زبان که می‌شنوم نا مکرر است»

 

از رستخیز خون تو، بیدار شد زمین

ظلمت شکست، آینه بازار شد زمین

 

دریا تو، رودها به لبان تو می‌رسند

آیینه‌ها به نام و نشان تو می‌رسند

 

طعم لبان ترد تو را تشنه است آب

دریاچه‌ها به فصل لبان تو می‌رسند

 

رندان تشنه لب که تویی خضر راهشان

پشت عطش، به آب روان تو می‌رسند

 

در کربلای خون و خطر، ای پناه عشق!

آزادگان، به خط امان تو می‌رسند

 

هو می چکد ز حنجره ات، ای اذان سرخ

خون جامگان، به بوی اذان تو می‌رسند

 

گفتی «فیا سیوف خذینی» به بزم عشق

شش ماهه مرد! دل شدگان تو می‌رسند

 

آمد ز راه حرمله و آسمان شکافت

خیل فرشتگان، نگران تو می‌رسند

 

با خنجر نشسته به خون، گفته‌ای اذان

دل برده‌ای - قسم به خدا - از فرشتگان

 

ظهر است و عشق، مانده به کرب و بلا غریب

قرآن غریب و قبله غریب و خدا غریب

 

ظهر است و عشق، در وسط صحنه، بی پناه

در فتنه خیز «حرمله» و «شمر»ها،غریب

 

ظهر است و داغ و فصل یزید و سپاه تیغ

صبرا علی بلائک و یا ربنا... غریب

 

«آیا کسی...؟» ، نمی‌شنود گوش کوفیان

در گوش باد، مانده صدای خدا غریب

 

توفان نیزه می‌وزد و داغ تشنگی

در خیمه‌ها، اسیر عطش، غنچه‌ها غریب

 

تیری هدف گرفته گلوی سپیده را

این غنچه اصغر است و خدایا، چرا غریب ؟

 

آمد ز راه شمر و گلو را برید تیغ

افتاده زیر سم ستوران، خدا غریب

 

خورشید سر بریده سر  نیزه می‌برند

باید بخوانمت به لب نیزه، بند بند

 

اینک دوباره کرب و بلا، زینب است این

توفان نگار خون خدا، زینب است این

 

استاده بر چکاد حماسه، چکاد زخم

قامت کشیده تا به خدا، زینب است این

 

می‌آید از اسارت شب، سربلند و سبز

بانوی نور و آینه‌ها، زینب است این

 

سازش نمی‌کند به خدا با سکوت شب

فریاد زخم خوردۀ لا، زینب است این

 

بانوی صبر، خواهرغم، مادر امید

آیینه‌دار خوف و رجا، زینب است این

 

صبرا علی بلائک و یا ربک العظیم!

گلبو لبش ز یاس دعا، زینب است این

 

چشمش ندیده منظره‌ای غیر نقش دوست

در قاب سرخ کرب و بلا، زینب است این

 

کرب و بلا، تجسم زیبایی خداست

زینب هنوز گرم تماشای کربلاست

 

باید شکوه نام تو را زندگی کنیم

ای سبز سرخ! مثل شما زندگی کنیم

 

یک قبله اقتدا به خلوص شما کنیم

فارغ ز من، برای خدا زندگی کنیم

 

تا مثل کوفه سجده به شیطان نیاوریم

باید کنار قبله نما، زندگی کنیم

 

چون حر به راه عشق تو ثابت قدم شویم

فارغ ز بوی چون و چرا، زندگی کنیم

 

هرگز مباد بهر تمنای ملک ری

همرنگ شمر و حرمله‌ها، زندگی کنیم

 

باید چو لاله همسر داغ شما شویم

استاده بر چکاد بلا، زندگی کنیم

 

بی منت تبسم مرهم، به قاف تیغ

باید قیام سرخ تو را، زندگی کنیم

 

کرب و بلا، بهشت هنوز و همیشه است

باید به بوی کرب و بلا ، زندگی کنیم

 

ماه محرم است و جهان غرق شور و شین

ماییم  و باز محشر داغ تو، یا حسین

حقیقت مظلوم تا ابد

 

ماه محرم است و دلم باغ پرپر است

در چشم من، دوباره غمی سایه گستر است

 

ماه محرم است و دو چشم غریب من

با داغ بی بدیل تو ای سرخ! همسر است

 

در قلب من، قیامتی از کربلای توست

در چشم من، قیامتی از تیغ و خنجر است

 

فریاد سربریدۀ قرآن سرخ عشق!

شایستۀ قیام تو «الله اکبر» است

 

تو زنده‌ای، حقیقت مظلوم تا ابد

این مرگ سرخ، زندگی سبز دیگر است

 

جان‌ها فدای نهضت سرخ تو یا حسین

«هیهات منا الذله» تو را حرف آخر است

 

این قصه نیست، معجزۀ سرخ عاشقی ست

«کز هر زبان که می‌شنوم نا مکرر است»

 

از رستخیز خون تو، بیدار شد زمین

ظلمت شکست، آینه بازار شد زمین

 

دریا تو، رودها به لبان تو می‌رسند

آیینه‌ها به نام و نشان تو می‌رسند

 

طعم لبان ترد تو را تشنه است آب

دریاچه‌ها به فصل لبان تو می‌رسند

 

رندان تشنه لب که تویی خضر راهشان

پشت عطش، به آب روان تو می‌رسند

 

در کربلای خون و خطر، ای پناه عشق!

آزادگان، به خط امان تو می‌رسند

 

هو می چکد ز حنجره ات، ای اذان سرخ

خون جامگان، به بوی اذان تو می‌رسند

 

گفتی «فیا سیوف خذینی» به بزم عشق

شش ماهه مرد! دل شدگان تو می‌رسند

 

آمد ز راه حرمله و آسمان شکافت

خیل فرشتگان، نگران تو می‌رسند

 

با خنجر نشسته به خون، گفته‌ای اذان

دل برده‌ای - قسم به خدا - از فرشتگان

 

ظهر است و عشق، مانده به کرب و بلا غریب

قرآن غریب و قبله غریب و خدا غریب

 

ظهر است و عشق، در وسط صحنه، بی پناه

در فتنه خیز «حرمله» و «شمر»ها،غریب

 

ظهر است و داغ و فصل یزید و سپاه تیغ

صبرا علی بلائک و یا ربنا... غریب

 

«آیا کسی...؟» ، نمی‌شنود گوش کوفیان

در گوش باد، مانده صدای خدا غریب

 

توفان نیزه می‌وزد و داغ تشنگی

در خیمه‌ها، اسیر عطش، غنچه‌ها غریب

 

تیری هدف گرفته گلوی سپیده را

این غنچه اصغر است و خدایا، چرا غریب ؟

 

آمد ز راه شمر و گلو را برید تیغ

افتاده زیر سم ستوران، خدا غریب

 

خورشید سر بریده سر  نیزه می‌برند

باید بخوانمت به لب نیزه، بند بند

 

اینک دوباره کرب و بلا، زینب است این

توفان نگار خون خدا، زینب است این

 

استاده بر چکاد حماسه، چکاد زخم

قامت کشیده تا به خدا، زینب است این

 

می‌آید از اسارت شب، سربلند و سبز

بانوی نور و آینه‌ها، زینب است این

 

سازش نمی‌کند به خدا با سکوت شب

فریاد زخم خوردۀ لا، زینب است این

 

بانوی صبر، خواهرغم، مادر امید

آیینه‌دار خوف و رجا، زینب است این

 

صبرا علی بلائک و یا ربک العظیم!

گلبو لبش ز یاس دعا، زینب است این

 

چشمش ندیده منظره‌ای غیر نقش دوست

در قاب سرخ کرب و بلا، زینب است این

 

کرب و بلا، تجسم زیبایی خداست

زینب هنوز گرم تماشای کربلاست

 

باید شکوه نام تو را زندگی کنیم

ای سبز سرخ! مثل شما زندگی کنیم

 

یک قبله اقتدا به خلوص شما کنیم

فارغ ز من، برای خدا زندگی کنیم

 

تا مثل کوفه سجده به شیطان نیاوریم

باید کنار قبله نما، زندگی کنیم

 

چون حر به راه عشق تو ثابت قدم شویم

فارغ ز بوی چون و چرا، زندگی کنیم

 

هرگز مباد بهر تمنای ملک ری

همرنگ شمر و حرمله‌ها، زندگی کنیم

 

باید چو لاله همسر داغ شما شویم

استاده بر چکاد بلا، زندگی کنیم

 

بی منت تبسم مرهم، به قاف تیغ

باید قیام سرخ تو را، زندگی کنیم

 

کرب و بلا، بهشت هنوز و همیشه است

باید به بوی کرب و بلا ، زندگی کنیم

 

ماه محرم است و جهان غرق شور و شین

ماییم  و باز محشر داغ تو، یا حسین

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×