دسترسی سریع به موضوعات اشعار
اربعین وقف عزای زینبه
دوباره وقت غم و وقت عزاست
اربعینِ حضرت خون خداست
پیرهنای مشکی رو در نیارید
قافله هنوز تو راه کربلاست
چه جوری بگم بدونید، که چه بغضی تو گلومه
ای خدا ببین بُریدم، دیگه از هر چی گناهه
ای خدا منم همون که، عمریه که روسیاهه
این روزا دارم میفهمم، عمری با خودم چه کردم
حالا اما از ته دل، پُر ِ اندوهه یه مَردَم
عباس خدای عشقه
اتل متل یه ساقی
ساقی تشنه لبها
یه دشت پرستاره
زیر ستیغ ابرا
منو کربلا ببر تا زندهام
میخوام برم به کربلا دعا کنم
میخوام حسین خوبمو صدا کنم
این دلمو راهی کربلا کنم
ناله کنم من، جونمو فدا کنم
کنج تاریک خرابه
کنج تاریک خرابه
دل کوچیکش گرفته
صحنۀ خیمه و آتیش
از دلش هنوز نرفته