دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آهِ شعله‌ور

خوشا به حال دلی که به دلبری برسد

به سفرۀ کرم ذره پروری برسد

 

همه رعیت ارباب می‌شویم اما 

غلام با ادب اینجا به برتری برسد

 

سفر تلخ

آن روز‌های شعله‌ور یادم نرفته

دستان تبدار پدر یادم نرفته

 

دریا همان نزدیکی، اما تشنه بودیم

بیتابی و چشمان تر یادم نرفته

 

این همه جای جراحات، برای شام است

چه تفاوت بکند ناله کند یا نکند

که دل سوخته را ناله مداوا نکند

 

چه تفاوت بکند پا بکشد یا نکشد

کاش می‌‌شد خودش اینقدر تقلا نکند

 

ذکر حسین گشته دعا و نوای من

از سن کودکی شده غم آشنای من

باد خزان وزیده به دولت سرای من

بغض و شرر گرفته مسیر صدای من

بالا گرفته کار دل و گریه‌‌های من

 

اوج غربت

مسلمان نه! بگو دنیا پرستند

که در بین حرم حرمت شکستند

به قصد خونت ‌ای خون خداوند

همه زیر عبا شمشیر بستند

 

کوچه‌گرد غریب

کوچه‌گرد غریب می‌داند

بی‌کسی در غروب یعنی چه

عابر شهر کوفه می‌‌فهمد

بارش سنگ و چوب یعنی چه

 

هم صدای حسین در عرفات

ای دعای حسین در عرفات

هم صدای حسین در عرفات

 

لابه لای دعا تو را می‌‌خواند

آشنای حسین! در عرفات

 

خون حسین منتظر انتقام توست

ای یوسف غریب، به کنعان نیامدی

تنهاترین مسافر دوران، نیامدی

 

گویند بوی پیرهنت می‌رسد، ولی

ما مانده‌ایم و وعدۀ خوبان نیامدی

 

روح مناجات

ای امیر عرفه! دست من و دامانت

جان به قربان تو و گردش آن چشمانت

 

ای امیر عرفه! ذکر لبت را قربان

حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان

 

دل دنیا گریز

عاشقان مدارج عالى

در عروجند با سبکبالى

 

از خداوند پر شدم دیشب

تا مرا کرد از خودم خالی

 

عرش فتاده از فرس

کاش کمی صرف خدا می‌‌شدم

از همه جز خدا، جدا می‌‌شدم

 

کاش که با نعرۀ «قوموا الیه»

علیه نفس خویش پا می‌‌شدم

 

ستارۀ زخمی

تنهاترین غریب، کجایی پسر عمو؟

کشته مرا هوای جدایی پسر عمو

 

زخمی‌ترین ستارۀ دارالاماره‌ام

آماده‌ام برای ر‌هایی، پسر عمو

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×