دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
صدای هلهله و تشنگی و کاسۀ آب

میان حجره غریبانه دست و پا می‌زد

همان که روضه‌اش آتش به جان ما می‌زد

 

میان اشهد خود گاه یا رضا می‌گفت

و گاه مادر مظلومه را صدا می‌زد

 

روضه دارد می‌‌رود از کربلا سمت دمشق

ماه باشی، روز و شب در آسمان باشی اگر

لحظه لحظه، روشنی بخش جهان باشی اگر

 

روضه‌ات یکجور دیگر می‌‌شود، در حجره‌ات

خود ولی عهد سلطان زمان باشی اگر

 

به خدا من پسر زهرایم

من جوادم که خدا خوانده جواد

من چه کردم به تو اى بد بنیاد؟

 

عوض آنکه مرا یار شوى

بر دل غم زده غمخوار شوى

 

آب همچون کربلا در خانه‌ات نایاب شد

ای که بر جودت سلیمان نبی رو می‌‌زند

روبروی گنبد تو نوح زانو می‌‌زند

صحن و ایوان تو را جبرئیل جارو می‌‌زند

شمع عمرت در جوانی از چه سو سو می‌‌زند؟

 

جگر تشنۀ او ذکر انا العطشان داشت

باز هم بر دل مظلوم، شرر افتاده

باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده

 

اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید

وسط حجره جواد است، به سر افتاده

 

بوی کربلا

در سینه دوباره ابتلا می‌آید

غم باز به اردوی ولا می‌آید

 

دل‌‌های شکسته کاظمینی شده است

اینجاست که بوی کربلا می‌آید

 

پادشاه سخا

 پادشاه سخا، امام رضا

اول و انتها، امام رضا

 

دوره گردم که ذکر روز و شبم

یاحسن بوده، یا امام رضا

 

اقیانوس آرام

دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است

دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است

                                          

به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر

اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است

 

آفتاب قدیمی دنیا

ای ز روی تو روی حق پیدا

آفتاب قدیمی دنیا

 

ای که دریاست پیش تو قطره

ای نمی از کرامتت، دریا

 

آه! حرف سفر نزن اینقدر

نالۀ وا جگر نزن اینقدر

جگرت را شرر نزن اینقدر

 

با صدای نفس نفس زدنت

پشت در بال و پر نزن اینقدر

 

ارث قبیله

ارث قبیله است که هرکس جوان‌تر است

مویش سفید گشته و قدش کمان‌تر است

 

این بیست و پنج سال که سنی نمی‌شود

اما بهار عمر شما پر خزان‌تر است

 

آیه‌‌های کوثر

برخیز ‌ای جوان! سر خود بر زمین مکش

تو زخم دیده‌ای، پر خود بر زمین مکش

 

ای مادری‌تر از همه، کم دست و پا بزن

پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×