دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
گذر اسرا

 

بر قتلگاه، چون اُسرا را گذر فتاد

شورِ نشورِ حشر، عیان در نظر فتاد

 

هم بانگ نوحه، غلغله در نُه فلک فکنْد

هم گریه، بر ملائک و جنّ و بشر فتاد

خاتون حور

 

رأس حسین تا که به نی در ظهور شد

گفتی که دیدگان مه و مهر، کور شد

 

آن سر چو بر سپهر سِنان سَنان نشست

عیسی به چرخ یا که چو موسی به طور شد

آیینه‌دار

ای آینه دار پنج معصوم!

در بحر عفاف، دُرّ مکتوم

 

پرورده‌ی دامن ولایت

مظلومه‌ی خاندان مظلوم

 

مرهم زخم

 

شاهد داغ بی‌امان حسین

همدم جان نیمه جان حسین

 

پیش­مرگی به دختران حرم

مرهم زخم کودکان حسین

همدم رباب

 

نام بلند خویش به دنیا گذاشتی

با داغ خود غمی روی دل­ها گذاشتی

 

بعد از حسین، قلب پریشان خویش را

در کربلای خون خدا جا گذاشتی

 

یزید بن زیاد مهاصر ابوشعثاء کندى بهدلى

سلام باد به گلهاى سر بریده‌ی عشق!

 به هر شقایق در خاک و خون، تپیده‌ی عشق!

 

سلام بر شهدایى که تا دمد خورشید

 دمد ز سرخى خون‌هایشان سپیده‌ی عشق!

عمّاره بن ابى سلامه دالانى

 

سلام باد به عمّار از بنى دالان!

 ابى سلامه، سلیل از قبایل همْدان

 

صحابه‌اى که ز درک حضور پیغمبر

 گرفت عزّت اسلام و شوکت ایمان

حبشى بن قیس نهمى

سلام بر حبشى از قبیله‌ی همْدان!

 که داشت خوى جوان‌مردى و دل مردان

 

یک از صحابى پیغمبر خدا جدّش

 یک از مفاخر اهل نَهَم به فضل و توان

 

حنظله بن اسعد شبامى

 

سلام ما به دلیرى که مرد یک‌دله بود!

 چو شهد بود اگر چه به نام، حنظله بود

 

ز شیعیان ولایت که در تمامى عمر

 به گرد کعبه‌ی عشق و وفا به هروله بود

 

زیاد بن عریب، ابوعمره صائدى

سلام ما به گلى دیگر از بهشت جهاد!

 ز دوده‌ی همْدان، زاده‌ی عُریب زیاد

 

به جلوه، پرتو زهد و عبادتش ز جبین

 نهاده دست الهى شجاعتش به نهاد

 

جبلّه بن على شیبانى

سلام ما به جبلّه! به ابن شیبانى!

 که داشت عزم خدایىّ و روح روحانى

 

محیط فکر وى از موجه‌ی شرف، موّاج

 محیط روى وى از شور عشق، توفانى

 

مسلم بن عوسجه اسدى

 

شُکوه عشق به هر جا که سایه افرازد

 به قدر سایه‌نشینان خویش می‌نازد

 

دلیل قافله‌ی عشق چیست؟ نام حسین

 به هر کجا که برافروخت، شورش اندازد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×