دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
قمر مبارک

ای بحر شرف، گهر مبارک ای شمس ضحی، قمر مبارک

ای بانوی شهر، شهربانو دیدار رخ پسر مبارک

نورعلی‌نـور

محیط نـور را نـور آفریدند سپاه شور را شور آفریدنـد

به خورشید ولایت، ماه دادند بگو نورعلی‌نـور آفریدنـد

کوکب اقبـال محمّد

ای اهل دعا! روح دعا باد مبارک در دیـده تجلای خدا باد مبارک

این عید مبارک، به شما باد مبارک لبخند امـام شهدا بـاد مبـارک

 

شعله‌ای در دل

ای تمـام آفـرینش تشنـۀ اشک شبت وی خدا و خلق او مشتاق یارب یاربت

ای مسیحای دعا در هـر نفس، لعل لبت سینه‌های سوخته یک شعله از تاب و تبت

سفره‌های مناجات

بنا نیست امروز افسرده باشیم پس از چند شب باز پژمرده باشیم

مگر می‌شود نور را دیده باشیم؟ ولی دل به خورشید نسپرده باشیم

یعقوب کربلا

در تشنگی سراب به دردی نمی‌خورد تنها خیال آب به دردی نمی‌خورد

حرفی بزن که اشک مرا در بیاوری این جام بی شراب به دردی نمی‌خورد

مسلک عشق

همین که بوی تو را با خودش بیارد باد به خاک پات می‌افتیم، هرچه بادا باد

 

هزار مرتبه ممنون چشم مست توأیم از اینکه قرعۀ مستی به نام ما افتاد

 

به دام حلقۀ مویت چنان اسیر شدیم که هیچ وقت نخواهیم شد از آن آزاد

 

احسان چشمت

پر می‌کنیم از می‌گلوی باده‌ها را تا مست باشیم انتهای جاده‌ها را

بعد از دو رکعت عشق بازی باز خواندند در رکعت سوم همان دلداده‌ها را

به کامش ریخته علم لدنى

الا اى مادر باب الحوائج تویى تاج سر باب الحوائج

تویى سرچشمۀ جود و سخاوت که هستى مصدر باب الحوائج

مریم خورد غبطه به فرزندى که دارم

من که جدا گشته ز سوى کبریایم بنت الوقارم، مادر حجب و حیایم

در امر ظاهر نه، ولى در باطن کار از بانیان واقعى هل اتایم

 

مادر ایثار و وفا

ای مادر ایثار و وفا مادر عباس ناموس علی، شیر خدا، مادر عباس

هم نالۀ زینب شدی و همدم کلثوم همدرد شدی با دل ما مادر عباس

زینت دامن رباب ست او

غصه‌ها را که می‌برم از یاد می‌شود خانۀ دلم آباد

واژه در واژه می‌زنم فریاد شب میلاد او مبارک باد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×