دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نور خدا

بیاور با خودت نور خدا را

تجلی‌های مصباح‌ الهدی را

 

به ‌پا کن کربلایی در دل ما

تو که تا شام بردی کربلا را

 

شعله بر جگر

 

اگرچه شمع از آتش به روی سر دارد

منم همان که ز غم شعله بر جگر دارد

 

پس از تو نوبت سی سال گریۀ من بود

پس از تو در همه احوال گریۀ من بود

ماه تمام

خدا کند ز لبت یک سلام هم باشد

و سایه‌ات به سرم مستدام هم باشد

 

بریز گیسوی خود را به شانه‌های نسیم

که خوشتر است که ماهم تمام هم باشد

 

یا صاحب الزمان (ع)

 

به اشک‌های آن پدر که بی پسر شده بیا

به گریه‌‌های دختری که بی پدر شده بیا

 

به آن شهید پاره‌تن که بی‌کفن رها شده

به نـالـه‌های مادران خونجگـر شده بیا

 

علت پیری

 

عمه جان، پای من و حال شما دیدنی است

دل خون، پای برهنه، چه سفر کردنی است؟

 

عمه جان، موی من و روی شما سوخت، ببین

کعب نی پیرهنم را به تنم دوخت، ببین

 

بر داغ سید الشهدا گریه می‌کنی

 

با غصه‌های آل عبا گریه می‌کنی

در اوج روضه‌های عزا گریه می‌کنی

 

ما با گناه اشک تو را در می‌آوریم

از سوز بی وفایی ما گریه می‌کنی

 

نان سفره

ما آب از دو دیدۀ گریان گرفته‌ایم

از سفرۀ شماست اگر نان گرفته‌ایم

 

روزی ما به دست شما می‌خورد رقم

پس رزق را ز دست کریمان گرفته‌ایم

 

ای روشنی دیده ز دیده جدا مشو

تشنه‌ترین ولیّ خداوند لایزال

از پیش چشم‌های پر از آب من مرو

ای نفس مطمئنّه که آرام می‌روی

بیچاره می‌شود دل بی تاب من مرو

دل به یاد تو بهاره

دل من اگه نخونه، برا تو غزل ترونه

خودش اینو خوب میدونه، نباید دیگه بمونه

 

از خدا همیشه می‌خوام، که تو رو ازم نگیره

بکشه همیشه از دل، آتیش غمت زبونه

کوفۀ ویران

من از این وضع پریشان نگرانم به خدا

از فراوانی نسیان نگرانم به خدا

 

پر کشیدند سحر همسفرانم، حالا

مانده‌ام خسته، هراسان نگرانم به خدا

دلتنگ اربعین

پیچیده باز هرقدم آهنگ اربعین

موکب به موکب است جهان رنگ اربعین

 

ویزا و کوله پشتی‌ام آماده کرده‌ام

بسکه شدم هوایی و دلتنگ اربعین

 

شوق حرم

ای که در دست خودت رزق فراوان داری

تا قیامت به لبم نام حسین جان جاری

 

من به مهر و کرم و لطف تو ایمان دارم

اربعین داغ حرم بر دلمان نگذاری

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×