دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
تو را به حق دو دست قلم، حلالم کن

زیاد خون به دلت کرده‌ام، حلالم کن

تو خوب بود‌ه‌ای و من بدم، حلالم کن

 

چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم

در آسمان و زمین محترم، حلالم کن

 

خیال عمر ابد

هوای بی کسی‌ام بود، آشنای تو گشتم

خیال عمر ابد داشتم، فدای تو گشتم

 

علیل کوی تو از هر طبیب و درد معاف است

خیال عافیتم بود، مبتلای تو گشتم

 

باغ گل سرخ

یا حسین بن علی

خون گرمِ تو هنوز

از زمین می‌جوشد

 

یک بار هم مرا ببری کربلا، بس است

وقت شفای عاجل من شد، دوا بس است

یک ذره خاک پات، برای شفا بس است

 

سائل رسیده است، به وقت رکوع تو

انگشترت برای غنای گدا بس است

 

حریم یاس

تو می‌‌خواهی پر از اخلاص باشی

نگهبان حریم یاس باشی

 

اگر یار حسینی، می‌‌توانی

برای تشنه‌ها عباس باشی؟

 

خبر مهتاب

پیش از تو کسی خبر ز مهتاب نداد

یک لحظه مرا ر‌هایی از خواب نداد

 

وقتی که تمام دشت له له می‌‌زد

غیر از تو کسی به تشنه‌ها آب نداد

 

مانند تمام رودها

هرگاه عطش آمد و بی تاب شدم

با جرعه‌ای از مشک تو سیراب شدم

 

از شرم و خجالت دو دستت اما

مانند تمام رودها، آب شدم

 

رویای قشنگ آب

با مشک تو رودخانه تطهیر شده

رویای قشنگ آب، تعبیر شده

 

تا مشت به مشت آب برمی‌داری

در دست تو قرص ماه، تکثیر شده

 

جغرافیای عشق

وقتی که بر پیشانی‌ام مهر گدا است

یعنی که تقدیرم به دستان شما است

 

دم بازدم در سینه‌ها نام تو جاری است

این حنجره اهدایی زهرا به ما است

 

صاحب کرم

هرجا که حرف معرفت افتاد لاجرم

شاعر نوشت اول خط «صاحب کرم»

 

صاحب کرم اگرچه به ظاهر شود ذلیل

اما به ذهن مردم دنیاست محترم

 

گداهای گرفتار

وقتی همه جا شهره به عنوان تو باشیم

باید که فقط ریزه‌خور خوان تو باشیم

 

دامن نکش از دست گداهای گرفتار

بگذار کمی دست به دامان تو باشیم

 

شیرین‌ترین عبادت

آقا سلام! ماه محرم شروع شد

«باز این چه شورش است و چه ماتم» شروع شد

 

آقا سلام! کاسۀ اشکی به من دهید

ماه گدایی من و چشمم شروع شد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×