دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سعود پاک

بنویسیم از مسیر بهشت

باید از این سعود پاک نوشت

 

باید از عزتی فراتر گفت

نه عمو، یاور پیمبر گفت

 

السلام علیک یا حمزه سیدالشهدا

عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد

و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد

 

عبا رسید به جسمت قبول، حرفی نیست

ولی خدا کند از راه، خواهرت نرسد

 

شیرخدا و شیر رسول مکرّمی

دنیا مثال حمزه علمدار دیده؟ نه

پیغمبری شبیه تو غمخوار دیده؟ نه

 

کوه احد ز خویش قوی‌تر ندیده بود

مانند تو امیر قلندر ندیده بود

 

همسایۀ دیوار به دیوار

المنه لله که گرفتار تو هستیم

‎عمری ست که در حلقۀ زوار تو هستیم

 

‎ما را به صف حشر به نام تو ببخشند

‎همسایۀ دیوار به دیوار تو هستیم

 

یادم آمد از علمدار رشید کربلا

نیزه‌ای آمد به قلب حمزه، آن شوکت شکست

آن صلابت، آن شجاعت، آن همه هیبت شکست

 

دور از چشم نبی، افتاد علمدارش زمین

آن شکوه و هیمنه، در موجی از حیرت شکست

 

«ری» را حسینیۀ زهرا می‌‌کنی تو

ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی

با خاک زیر پای خود هستی صمیمی

مثل حسن تفسیر ذکر «یاکریمی»

مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی

 

اذن زیارت

یاعلی گفتیم اگر اذن زیارت داده شد

با همین یک یا علی، کار سفر آماده شد

 

حجّ ما شد مشهد و کرببلامان شهر ری

حق و الانصاف کار ما فقیران ساده شد

 

نگهدارِِ تهران

بنوشان به ما از می ‌ناب خود

که ماه جهانی و ‌مهتاب خود

 

نگهدارِ تهران دماوند نیست

تویی و‌ دعای به محراب خود

 

 

نو سرودۀ سید حمیدرضا برقعی

مادر مرا گرفت در آغوشش، در کنج زیر پله هراسان بود در خانۀ کدام یک از اقوام، این دفعه بمبِ سرزده مهمان بود

 

گرمای بی ملاحظۀ بادم، ناراحت از گلایۀ شمشادم جمع تضاد، زندۀ مردادم، در من شروع، نقطۀ پایان بود

 

حرمت کربلای ایران شد

ناگهان قید قیل و قال زدم

پرسه در عالم خیال زدم

به کتاب غزل که فال زدم ...

تا به اوج کرانه بال زدم

حرمت مثل کربلا زیباست

تا که پایم به این حرم وا شد

غصه از روی سینه‌ام پا شد

درد بی دردی‌ام مداوا شد

طبع خشکیده‌ام شکوفا شد

 

مرقدش کربلای ایران شد

آمده عشق را کند اثبات

مردی از خانوادۀ سادات

 

حسنی زاده‌ای جلیل القدر

ساقیِ باده‌ای جلیل القدر

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×