دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شعر ناصرالدین شاه قاجار در مدح حضرت علی اکبر (ع)

یم فاطمی، دُر سرمدی، گل احمدی، مه هاشمی                                               ز سرادقات محمدی طلعت ظهور جلالتی

 

به سما قمر، به نبی ثمر، به فاطمه دُر، به علی گهر                                              به حسن جگر، به حسین پسر، چه نجابتی، چه اصالتی

حالا من و تو در غم اینان چه می‌کنیم؟

از کاروان خسته به گوشم صدا رسید  سعی و صفا رها شده و نینوا رسید  فریاد قدسیان همه شد تا فلک بلند  شادی گذشت، موسم درد و بلا رسید 

نیزه نشینی تو مرا می‌کشد حسین

با هر نسیم زخم سرت تیر می‌کشد

گریه نکن که چشم ترت تیر می‌کشد

 

نیزه نشینیِ تو مرا می‌کشد حسین

قلبم شبیه زخم سرت تیر می‌کشد

 

اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است

اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است 

هر که را می‌نگرم غمزده و محزون است

زینب از شام بلا آمده یا آنکه رباب

 کز غم اصغر بی‌شیر، دلش پرخون است  

زینب آمد کنار شش گوشه

 شب جمعه کنار شش گوشه

دل من حالت عجیبی داشت

 

می‌شنیدم صدای قلبم را

چشم من حس بی شکیبی داشت

 

یعنی کتاب توست، ترتیبش به هم خورده؟

گریه مکن، اِنَّ...اصطفایی را که می‌بوسی پیغمبر وقت جدایی را که می‌بوسی

آه تو را آخر در آوردند، ابراهیم!  در خیمه اسماعیل‌هایی را که می‌بوسی

باور کن آهوی نجیبت بر نمی‌گردد بی فایده است این ردپایی را که می‌بوسی

هر "یاحسین"، زخم جدیدی است کهنه کار

 

عاشق شدم دوباره سرم را بیاورید

بار گرانِ در به درم را بیاورید

 

اصلاً سیاه شد که ز داغش شود سفید

ای قوم روضه خوان، جگرم را بیاورید

 

آخرین درس

بهترین روز من و شیرین‌ترین روز تو بود بهترین روز خدا روی زمین، روز تو بود

آسمان در بهت و حیرت بود با چشمان باز

دید غوغایی- ندیده این چنین- روز تو بود  

انگشتری سوم خاتم

 هنگام محرّم شد و هنگام عزا، های

برخیز و بخوان مرثیت کرببلا، های

 

پیراهن نیلی به تن تکیه بپوشان

درهای حسینیۀ دل را بگشا، های

صورت به صورت آیه‌هایش را تلاوت کرد

پیچید دربین عبایش جسم اکبر را "یا ایها المزّمّل" ی عین پیمبر را

 

صورت به صورت آیه‌هایش را تلاوت کرد از بای بسم الله تا لبخند آخر را

ببین خواهر آمده...

باز این چه شورش است؟ مگر محشر آمده

خورشید سر برهنه به صحرا در آمده

 

 آتش به کام و زلف پریشان و سرخ روی

این آفتاب از افقی دیگر آمده

از سر مرا تو باز مکن

گیرم که رد کنی دل ما را، خدا که هست باشد محل نده... قسم مرتضی که هست

وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست چادر نماز حضرت خیر النسا که هست

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×