دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
تشنگی

 

به یادت برگزینم تشنگی را

که با تو همنشینم تشنگی را

 

تلاش خویش را کردم که شاید

ز لب‌هایت بچینم تشنگی را

نبودی دست دریا رو نمی‌شد

کسی مثل تو زیبارو نمی‌شد

نبودی دست دریا رو نمی‌شد

 

اگر دستان تو برپا نبودند

تمام آسمان «وارونه» می‌شد

شمیم یاس

دلش لبریز از احساس باشد

لبالب از شمیم یاس باشد

 

ادا کن حق زهرا را که عبّاس

به مهر مادرش حسّاس باشد

دو تا دست

نثار مقدم مولا، دو تا دست

زمین افتاده از سقّا، دو تا دست

 

چه خواهد آورد در صبح محشر

به روی دست خود زهرا: دو تا دست

برای حضرت علی اصغر (ع)
آیینۀ روشن

به قربان پیراهن کوچکت به زخم عمیق تن کوچکت

به زخمی که بر دوش بابا شکفت بر اندام بی جوشن کوچکت

پشت حصار حرم

دل، پشتِ حصار حَرمت خسته‏‌ترین است  در سایۀ دیوار تو بنشسته‌‏ترین است 

بگشا گره از بال فرو بستۀ پرواز  کاین خیل کبوتر به تو دل‏بسته‌‏ترین است 

مسلم ابن ...

بی سر شده‌ای و از جهان سر هستی

یک گام از عاشقان جلوتر هستی

گفتند که مسلمِ عقیلی اما

ولله که مسلم ابنِ حیدر هستی ...

لبِِ امام

از بام فتاده بام را می‌فهمد

در دام فتاده دام را می‌فهمد

 

لب تشنگی‌ات وقتِ شهادت یعنی

این مرد، لبِ امام را می‌فهمد

افتاده‌ترین مرد

لب تشنه‌تر از جام فتادی سردار؛

در آتشِ این دام فتادی سردار!

افتاده‌تر از تو مرد در عالم نیست

این‌گونه که از بام فتادی سردار!

سترون

از هولِ شنیده‌های خود لرزیدیم

دیدی تو هر آنچه را که ما ... نشنیدیم!

 

ما ابرِ سترونیم و در سوگِ حسین

تنها دو سه روز بی‌صدا باریدیم

محرم می‌رسد...

مجال گریه‌ها کوتاه کوتاه

محرم می‌رسد لب‌تشنه از راه

 

به یاد غنچۀ نشکفته کم کم

فرو می‌غلتد از کنج گلوگاه

توصیۀ پرستاری از حضرت زین العابدین (ع) به حضرت زینب (س)

باز دل را نوبت بیماری­ است                                    

ای پرستاران زمان یاری ا­ست

 

جستجویی از گرفتاران کنید                                  

پرسشی از حال بیماران کنید

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×