دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
امروز روز مردی و سرداری است ...

خورشید در نهایت بی‌تابی، تابیده بود پهنۀ صحرا را

صحرا درون سینۀ سوزانش، جا داده بود جمله خطرها را

زن گیسوان روشن حسرت را، در زمزم نگاه خودش می‌شست

و دست می‌کشید به آرامی، گیسوی پر غبار پسرها را

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×