دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
جای بهشت، کرب و بلا روزی‌ام کنید

هر کس برای توبه مصمم نمی‌شود

با صد هزار موعظه آدم نمی‌شود

 

امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم

فردا همین مجال فراهم نمی‌شود

فقیر نان حسینم

به اختیار خود از اختیار افتادم

گناه کردم و از چشم یار افتادم

 

قساوت آمد و روزی گریه‌ام را برد

شبیه مرده شدم یک کنار افتادم

سایبان کبوتر

بر شعلۀ جگر، نم باران می‌آورند

باران نبود، دیدۀ گریان می‌آورند

 

با هلهله کنار حرم دف نمی‌زنند

در پیش محتضر به خدا کف نمی‌زنند

 

عباس عاشقی است که همتا نداشته

عباس عاشقی است که همتا نداشته

کس تاب درک عاشقی‌اش را نداشته

 

محرابِ ابروان ابالفضل قبله است

گیرم که شهر، صحنِ مصلا نداشته

خیره به دست رازق باب الحوائجم

آغاز می‌کنم سخنم را به نام ماه

دم می‌زنم دوباره ز لطف مدام ماه

 

سر می‌زنم به دور سرایش تمام سال

شعبان که می‌شود به خدا در تمام ماه

 

از این جدایی جان من بر لب رسیده

بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند

از من تمام روزگارم را گرفتند

 

از این جدایی جان من بر لب رسیده

هستیِ من تاب و قرارم را گرفتند

 

انگار قسمت نیست وصل ما دوباره

در ساوه شوق بی شمارم را گرفتند

در کربلا شرمندگی سهم علمدار است

وقتی امام عصر ما امشب عزادار است

برپایی این روضه‌ها واجب‌ترین کار است

 

پیراهن و شال عزا مولا به تن دارد

امشب تمام عرش با آقا عزادار است

 

بی جرم و تقصیری به زندان شد امامِ ما

یوسف به زندانی شدن آیا سزاوار است؟

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×