مشخصات شعر

فقیر نان حسینم

به اختیار خود از اختیار افتادم

گناه کردم و از چشم یار افتادم

 

قساوت آمد و روزی گریه‌ام را برد

شبیه مرده شدم یک کنار افتادم

 

فریب خورده‌ام از طول آرزوهایم

ز روی جهل در این چاه تار افتادم

 

گناه و معصیتم آبروی من را برد

کنار اهل دل از اعتبار افتادم

 

هزار شکر همیشه میان راه خطا

به دام رحمت پروردگار افتادم

 

خدا کند که ببندد مرا کنار خودش

اگر دوباره به فکر فرار افتادم

 

هوای بادۀ انگور حیدری دارم

دلیل دارد اگر که خمار افتادم

 

فقیر نان حسینم، خوشم که یک عمر است

به پشت خانۀ این سفره دار افتادم

 

دوباره روضۀ زینب، دوباره کرب و بلا

دوباره یاد غم آن دیار افتادم

**

برادرم تو نبودی و یکه و تنها

میان خندۀ چندین سوار افتادم

 

هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی و من

هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم

 

چقدر رأس تو بر نی دل مرا خون کرد

چقدر پشت سر نیزه دار افتادم

 

فقیر نان حسینم

به اختیار خود از اختیار افتادم

گناه کردم و از چشم یار افتادم

 

قساوت آمد و روزی گریه‌ام را برد

شبیه مرده شدم یک کنار افتادم

 

فریب خورده‌ام از طول آرزوهایم

ز روی جهل در این چاه تار افتادم

 

گناه و معصیتم آبروی من را برد

کنار اهل دل از اعتبار افتادم

 

هزار شکر همیشه میان راه خطا

به دام رحمت پروردگار افتادم

 

خدا کند که ببندد مرا کنار خودش

اگر دوباره به فکر فرار افتادم

 

هوای بادۀ انگور حیدری دارم

دلیل دارد اگر که خمار افتادم

 

فقیر نان حسینم، خوشم که یک عمر است

به پشت خانۀ این سفره دار افتادم

 

دوباره روضۀ زینب، دوباره کرب و بلا

دوباره یاد غم آن دیار افتادم

**

برادرم تو نبودی و یکه و تنها

میان خندۀ چندین سوار افتادم

 

هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی و من

هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم

 

چقدر رأس تو بر نی دل مرا خون کرد

چقدر پشت سر نیزه دار افتادم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×