دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سپیددل

سپیددل که شدی،

مهر و ماه

حبیب

گلِ حیرتْ نصیبِ من کجایی؟

حبیب من، حبیب من کجایی؟

 

تو با آیینه‌ها سوگند خوردی

به لبخندِ خدا پیوند خوردی

ضیافت

ضیافت

به فرداست،

 

گلِ باغ خدا

در آن باران خون، در آن چکاچاک

گلِ باغ خدا افتاد بر خاک

 

چنان شمشیر آمد بر سرِ او

که پرپر شد به حیرت، پیکرِ او

نوگل عاشق

بیا ای نوگل عاشق به سویم

که بوسم رویت و مویت ببویم

 

بیا ای گل در آغوشم بخوان سبز!

که می‌خواند تو را یک بیکران سبز!

تهاجم دست و داس

پاشیده خونِ بسی گُل

بر این کویر،

کنار علقمه

ناگاه، باغ سبز پیمبر، سوخت

آیینۀ شجاعت حیدر، سوخت

آتش گرفته فاطمه را، گلزار

سرو بلند قامت اکبر، سوخت

سه پردۀ عشق، پردۀ سوم

می‌شود باز پرده‌ای دیگر

پرده‌ای سرخ، پرده‌ای پرپر

پرده‌ای، در میان آتش و دود

پرده‌ای، در میان خاکستر

ای فدای تو هم دل و هم جان

منم آنک حماسه‌ای دیگر

نیزار گواه است

از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟

با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند

از هرزه علف‌های فراموش، بپرسید:

با خاطرۀ آن گل بی خار چه کردند؟

گل در آیینه

تو لب تشنه‌ترینی، نازنینم!

بیا تا از نگاهت گُل بچینم

 

در اوجِ خلسه‌ای نزدیکِ نزدیک

کمی آن‌سوتر از این‌سوی تاریک

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×