دسترسی سریع به موضوعات اشعار
قمر زهرا
ای آنکه خداوند یکتا به تو مینازد
تو یوسف زهرایی، مولا به تو مینازد
تو جنت الاعلایی، جان بخش مسیحایی
از بس که تو زیبایی حورا به تو مینازد
چارپارۀ چشمانش
آن سوی چشمهای خدا مردیست
مست حضور تشنۀ روییدن
میگیرد آسمان نگاه او
آدینهها بهانۀ باریدن
مثل همیشه
دردم مداوا میکنی مثل همیشه
عقده ز دل وا میکنی مثل همیشه
آئینه زیبا میشود با یک نگاهت
دل را تو شیدا میکنی مثل همیشه
جمعه به جمعه
پنهان ز دیدههایی و پیدا نمیشوی
ای آخرین بهار! شکوفا نمیشوی؟
دلهای ما سراچۀ هر چیز غیر توست
بیهوده نیست در دل ما جا نمیشوی