عمری است که ما دست به دامان حسینیم

در مجلس روضه همه مهمان حسینیم

چون عشق حسین بن علی راه نجات است

پس تا به ابد مست و پریشان حسینیم

چون محرّم رسید و عاشورا خنده بر لب حرام باید کرد

وز پی ماتم حسین علی گریه از ابر وام باید کرد

حق دارد اگر ز خلق دامن چیده است

                از داغ عزیزی ست اگر خشکیده است                 

                 بیهوده ترک نخورده لب‌های کویر             

                 لب‌های حسین بن علی را دیده است              

تو نوری و خورشید هم خاکستر توست

پرواز صد جبریل در بال و پر توست

این آیه‌های مریم در حال تنزیل

یا آبشار رشته‌های معجر توست

به کسی کار ندارم که بهشتم لیلی است بت بتخانه و رهبان کنشتم لیلی است

خاک من خاک جنون است و سرشتم لیلی است هرچه در مکتب استاد نوشتم لیلی است

باز هم شعر سر شور و تغزّل دارد

دفتر من چقدر رایحۀ گل دارد

به نگاه تو قلم دست توسل دارد

جلوۀ ذات خدایی، لک لبیک حسین

عطری از سمت خدا دل را بهاری می‌کند

چشمه‌های نور را در سینه جاری می‌کند

نور فوق کل نور چهرۀ خورشید و ماه

دارد امشب سینه را آیینه کاری می‌کند

من کی‌ام قلب وجودم، من کی‌ام جان جهانم

من کی‌ام نور عیانم من کی‌ام سرّ نهانم

من کی‌ام کهف حصینم من کی‌ام مهد امانم

من کی‌ام مولای خلقت در زمین و آسمانم

آسمان امشب زمین را بوسه باران می‌کند

فرش دارد عرش را در خاک مهمان می‌کند

باز هم دارد ملک سجده به انسان می‌کند

سفره‌ها را دست حق دارد پر از نان می‌کند

تعالی الله مبارک باد لیلا لبت خندان و قلبت شاد لیلا

علی آورده‌ای یا حیِّ سرمد   تو را امشب محمد داد، لیلا

گلی آورده‌ای کز نکهت او بهشت وحی شد آباد، لیلا