- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۴/۲۴
- بازدید: ۲۸۵۸
- شماره مطلب: ۱۵۰۶
-
چاپ
مردم نمیبینند حتی سایهات را
تو نوری و خورشید هم خاکستر توست
پرواز صد جبریل در بال و پر توست
این آیههای مریم در حال تنزیل
یا آبشار رشتههای معجر توست
تا ردّ پای سجدههایت را گرفتم
دیدم تو نوریّ و خدا در باور توست
فریادهای زخمی دیروز گودال
امروز روی شانههای حنجر توست
میخواستی زیبا ببینی کربلا را
یعنی حسین بن علی هم بی سر توست
با محمل عریان تو را سنخیّتی نیست
تو زینبی، پرده نشینی بهتر توست
مردم نمیبینند حتی سایهات را
هجده سر نیزه نشین، دور و بر توست
مجموعۀ دردی، گلستانِ کبودی
رنگین کمانی، مدّعایم پیکر نوست
فردا که پا در عرصۀ حق میگذاری
معلوم میگردد قیامت محشر توست
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
مردم نمیبینند حتی سایهات را
تو نوری و خورشید هم خاکستر توست
پرواز صد جبریل در بال و پر توست
این آیههای مریم در حال تنزیل
یا آبشار رشتههای معجر توست
تا ردّ پای سجدههایت را گرفتم
دیدم تو نوریّ و خدا در باور توست
فریادهای زخمی دیروز گودال
امروز روی شانههای حنجر توست
میخواستی زیبا ببینی کربلا را
یعنی حسین بن علی هم بی سر توست
با محمل عریان تو را سنخیّتی نیست
تو زینبی، پرده نشینی بهتر توست
مردم نمیبینند حتی سایهات را
هجده سر نیزه نشین، دور و بر توست
مجموعۀ دردی، گلستانِ کبودی
رنگین کمانی، مدّعایم پیکر نوست
فردا که پا در عرصۀ حق میگذاری
معلوم میگردد قیامت محشر توست