با سینهای که تنگ بلور است، یا حسین
ما و دلی که سنگ صبور است، یا حسین
چون آب ِچاه از لب تو هر که دور شد
تا روز حشر، زنده به گور است، یا حسین
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید نفسهایم گواهی میدهد بوی تو میآید شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟ تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری-
تجلی کرد دستی، پرده بالا رفت آدم را
در آن تاریک روشنها تبسم کرد عالم را
هوس بارید... شیطان پشت گندم زار میخندید
هبوط ناگهان در ناکجا افکند آدم را
ایمیل خود را وارد کنید
پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.