دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
صّل علی حر!

سد کرده‌ای از کینه چرا راه مرا حر؟!

از جان من امروز چه می‌خواهی یا حر!

 

هر بار کسی آمد و پیکی ز بلا داشت

این بار چه آورده‌ای از معرکه، ها! حر!

 

در دست تو شمشیر نمی‌بینم انگار

بی اسب و سلاح آمده‌ای جانب ما، حر!

شادمان باش! حسین از تو رضایت دارد

این چنین خواست خدا نام تو را حر باشد

کاخ‌ها در نظرت پاره‌ای آجر باشد

 

آه آنقدر بزرگی که شهادت می‌خواست

دل بی تاب تو از کرب و بلا پر باشد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×