دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کوتاه سروده
به غیر از عمر کوتاهی نمانده

 

برای خواهرت آهی نمانده

به غیر از عمر کوتاهی نمانده

 

به جز آوای قرآن از سر نی

برایش هیچ همراهی نمانده

هرکه شد خاک نشین درِ او بالا رفت

دل سائل به نظرهای کریمانه خوش است

بر در دوست نشستن چه فقیرانه خوش است

 

با گدایی درش منصب شاهانه خوش است

مست ساقی شدن از گوشۀ میخانه خوش است

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
ولادت یافت با حُسن رسول الله، زیبایی

الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن جمال بی‌مثال حیّ سرمد را تماشا کن

در اقطاع زمین خلد مخلّد را تماشا کن محمّـد را محمّد را محمّد را تماشا کن  

غدیر و غار حرا و حسین و عاشورا

به آن خدای که بخشد به انس و جان، جان را

به آن نبی که فروغش گرفت امکان را

 

اگر سعادت دنیا و آخرت خواهید

ز اهل بیت بگیرید حکم قرآن را

 

که اهل‌بیت، خدا را مظاهر حلمند

که اهل‌بیت همان راسخون فی العلمند

کوتاه سروده
دیدنی ...

گل‌های شکوفا شده چیدن دارد

قرآن ز لبان تو شنیدن دارد

 

خنجر به نوکِ نیزۀ خونین می‌گفت:

رگ‌های بریدۀ تو دیدن دارد

به حضرت صبر (س)
تنها نگاه توست گوارای خواهرت

 

وقتی شکست قابل دل‌آرای خواهرت

افتاد رنگ مرگ به دنیای خواهرت

 

از یک طرف نگاه غریبی به آسمان

از یک طرف گرفته نفس‌های خواهرت

از اوج نی

 

تَف تف تتف تتف تتتف تف تتف تتف

صَف صف صصف صصف صصصف صف صصف صصف

تَن تن تتن تتن تتتن تن تن تتن تتن

سرها جدا فتاده در این دشت از بدن

کوتاه سروده
او خون خدا و بای «بسم الله» است

 

او راز رشیدی است که باید فهمید

مضمون بعیدی است که باید فهمید

 

او خون خدا و بای «بسم الله» است

قرآن شهیدی است که باید فهمید

به مناسبت وفات حضرت ام البنین
چار اسماعیل تو آمادۀ قربانی‌اند

بغض‌ها در چشم تو آیینه بندان می‌شود

اشک‌ها سر می‌رسد یکباره باران می‌شود

 

چار اسماعیل تو آمادۀ قربانی‌اند

آب بعد از آخرین قربانی عطشان می‌شود

 

مثل یعقوب نبی همواره با خود گفته‌ای

یوسفت می‌آید و مهمان کنعان می‌شود

کاروان خورشید می‌پاشید

آسمان آهسته می‌بارید بغضی ساده را کاروان خورشید می‌پاشید عرض جاده را

صوت قرآن غریبی دشت را پر کرده بود بر فراز نیزه می‌بردند قرآن زاده را

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×