دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مادر سقّا

باغبان گلشنی زیبا منم

خانه‌دار خانۀ مولا منم

 

فاطمه نام من است ای اهل دین

کنیه‌ام مشهور شد امّ‌البنین

همنشین عشق

امام عاشقان را همنشینم

کنیز فاطمه امّ‌البنینم

 

به باغ عاشقان نیلوفرم من

یتیمان علی را مادرم من

سپهر عاطفه

ای به سپهر عاطفه بی‌قرین

ستارۀ مدینه امّ‌البنین

 

قدر تو در جهان نبوده معلوم

قبر تو در جوار چار معصوم

ماه و شهاب

بغض‌ها در چشم تو آیینه بندان می‌شود

اشک‌ها سر می‌رسد یکباره باران می‌شود

 

چار اسماعیل تو آمادۀ قربانی‌اند

آب بعد از آخرین قربانی عطشان می‌شود

 

مثل یعقوب نبی همواره با خود گفته‌ای

یوسفت می‌آید و مهمان کنعان می‌شود

مادر یاس‌ها

و این بغض نفس‌گیر زمین است

که قلب هر کرانه آتشین است

 

افق‌ها در حصار ابر و باران

چقدر این آسمان اندوهگین است

عطر یاس

ریزد از درج دهان دُرّ ثمین

تا بگویم مدحت امّ‌البنین

 

گر چه در وصفش زبانم الکن است

مدح این بانو کجا کار من است

ایمان و عفاف

گوش ای اهل سما خلق زمین

که سخن گویمتان ام‌بنین

 

من که خود بی‌خبر از خود بودم

تا که چشم تر خود بگشودم

همدم زینب

السلام ای فاطمه امّ‌البنین

السلام ای بانوی دنیا و دین

 

السلام ای همسر شیر خدا

مادر عباس شمشیر خدا

مادر عشق و ادب

مرغ دل از کنج سینه پر گرفت

تا بهشت دل، مدینه پر گرفت

 

بال زد تا تربت پاک بقیع

بسته شد قلبم به فتراک بقیع

شب و مهتاب

من ام بنینم که دلم تاب ندارد

از سوز جگر دیدۀ من خواب ندارد

 

در سینۀ من ترکش هفتاد و دو زخم است

تار دل من، حاجت مضراب ندارد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×