دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
خاتم انگشترت عباس شد

 

السلام ای بانوی والا تبار

فاطمه ام‌البنین، روح وقار

 

کوکب برج ولایت نام توست

یک جهان حجب وحیا درجام توست

آب پشت سرشان امّ بنین می‌ریزد

وقت پرواز رسیده، پر خود را برداشت

زودتر از همه آب‌آور خود را برداشت

 

مشک‌ها را که علمدار روی ناقه گذاشت

یا علی گفت و علی اصغر خود را برداشت

 

بغلش کرد و صدا زد که خدا رحم کند

بر سر دوش عمو دختر خود را برداشت

 

زبان حال حضرت ام البنین (س)
آب اگر ریخت ز مشک پسرم، شرمنده

خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین

آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین

 

زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت

از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین

خاتم انگشترت عباس بود

 

السلام ای بانوی نیکو سرشت

فاطمه ام‌البنین یاس بهشت

 

نور حق شد از جمالت منجلی

بعد زهرا یار و غمخوار علی

دست لیلا بهار آورده

در بهاران چمن درست شود

عشق با سوختن درست شود

 

روی قلبم حسین بنویسید

تا عقیق یمن درست شود

سومین شیر نر حضرت زهرا، عباس

علم افراشته قلۀ دنیا عباس

قمرهاشمی عالم بالا عباس

 

اولین گل پسر ام‌بنین و حیدر

سومین شیر نر حضرت زهرا، عباس

 

وارث هیبت مولا، همۀ عشق حسین

دانش آموز حسن، حضرت سقا عباس

مدح حضرت عباس (ع)
مى‌شود آفتاب شب‌ها ماه

کار دارند عاشقان با شب

بهترین فرصت تمنا شب

 

مزد امشب نماز فردا شب

من مناجات مى‌کنم با شب

 

بر سپاه یوسف زهرا علمدار آمده

عطری از سمت خدا دل را بهاری می‌کند

چشمه‌های نور را در سینه جاری می‌کند

 

نور فوق کل نور چهرۀ خورشید و ماه

دارد امشب سینه را آیینه کاری می‌کند

بینِ خود چند اَرمنی داریم

تا نفس هست تا سلامی هست

بالِ پرواز هست بامی هست

 

مَحرم است آن کسی که عاشق شد

تا که لیلا بُود پیامی هست

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
گلت از چشم ثارالله دل برد

تعالی الله مبارک باد لیلا لبت خندان و قلبت شاد لیلا

علی آورده‌ای یا حیِّ سرمد   تو را امشب محمد داد، لیلا

گلی آورده‌ای کز نکهت او بهشت وحی شد آباد، لیلا

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×