دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
یار پدر

 

ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر!

هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر

 

در لیله‌ی قدر آخر عمر علی

شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر

شرف قرآن

 

نامت شرف ملّت قرآن گردد

نامت نمک خوان سلیمان گردد

 

عبّاس تویی آن که علی فرموده است:

بر هر که کنی نگاه، سلمان گردد

خشم اباالفضل (ع)

 

یارب! نظری که دشمنان خوار شوند

اغیار برون از حرم یار شوند

 

گر صبر علی نمی‌گذارد، بگذار

بر خشم اباالفضل گرفتار شوند

سفینه النّجاه دگر

 

زینب که على با جلوات دگرى است

 زهراى بتول در حیات دگرى است

 

از عشق حسین و فیض هم‌صحبتی‌اش

 او نیز سفینه النّجاه دگرى است

رشتۀ کائنات

اى دست خدا و فوق هر دست! على!

 اى رشته‌ی کائنات در دست! على!

 

دست من و دامنت که امروز تو را

 قنداقه‌ی زینب است در دست على!

نور دل احمد

زینب که به حُسن است همانند على

 نور دل احمد است و دلبند على

 

بر مهد ولادتش تماشا دارد

 گل‌خنده‌ی فاطمه، شکرخند على

 

تهنیت به علی (ع)

داده است گلى، خداى سرمد به على

 کز هر طرفى تهنیت آمد به على

 

در عرش عظیم زینبش خوانده و گفت:

 یزدان به محمّد و محمّد به على

 

 

 

مهرت افتاد به قلبم

دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت

حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت

 

مژه‌ات تیر کجی بود و برای پرتاب

چونکه ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت

شهادت اعضا

ما دیده‌ایم هر که به جایی رسیده است

غیر از علی، دل از همه عالم بریده است

 

ماییم و جبهه‌سایی درگاه اهل بیت

کز این در است هر که به جایی رسیده است

 

افطار

ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر!

هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر

 

در لیلۀ قدر آخر عمر علی

شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×