دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
غزل مرثیه ای در حال هوای اربعین از زبان آقا امام سجاد (ع)
مثل من هیچ کس امام نشد

مثل من هیچکس در این عالم، وسط شعله‌ها امام نشد در شروع امامتش چون من، اینقدر دورش ازدحام نشد لشکری از مغیره می‌آمد، خیمه‌ غارت شد و در آتش ‌سوخت غیر زهرا به هیچ معصومی، اینقدر گرم احترام نشد

صوت ادرکنی تو گم شده در هلهله‌ها

بر سر نعش گل ام‌بنین غوغا  شد همه گفتند: حسین بن علی تنها شد تا که حیرت زده در دشت دو دستت دیدم گفتم از یوسف من یک اثری پیدا شد  

من بی حسین فاطمه آبی نمی‌خورم

از شط خبر رسیده که سقا نیامده ماه منیر خیمه ز صحرا نیامده هرگز کسی که تیغ کشد بر تو ای عمو تا این زمان هنوز به دنیا نیامده  

صحنه را عباس اگر می‌دید، بی‌شک مُرده بود

از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود

صحنه را عباس اگر می‌دید بی‌شک مُرده بود

 

تا غروب روز عاشورا خدا خود شاهد است

عمۀ سادات را کوچک کسی نشمرده بود

کوتاه سروده
سر تا قدم حسین گل کاری شد

هربار که رفته، قدِ خم آورده

از علقمه دستان قلم آورده

 

سر تا قدم حسین گل کاری شد

بس لالۀ پرپر به حرم آورده

کهکشانی از زخم

باران و زخم و خنجر، یعنی برادر من

عباس! دست‌هایت گل‌های پرپر من

 

می‌بویمت برادر، بوی بهشت دارند

این زخم‌ها که هستند باغ معطر من

به سقای کربلا
کنار علقمه

دستی که طرح چشم تو را مست می‌کشید صد آسمان ستاره از این دست می‌کشید

برد بلند شرقی پیشانی‌ات به روز خورشید را به کوچۀ بن بست می‌کشید

بر تو چه گذشت...

در یورش آن سپاه بر تو چه گذشت

بی یاور و بی پناه بر تو چه گذشت

 

لشگر همه سوی تو هجوم آوردند

در گودی قتلگاه بر تو چه گذشت

به محضر حضرت عباس (ع)
داغ شقایق

رخصت بده از داغ شقایق بنویسم از بغض گلوگیر دقایق بنویسم می‌خواهم از آن ساقی عاشق بنویسم نم نم به خروش آیم و هق هق بنویسم

ردای مرثیه

و چشم‌های تو مبهوت کرده دل‌ها را

به رخ کشیده قدومت عصای موسی را

 

بغل گرفته نسیم شریعه عطر تو را

شمیم علقمه پر کرده است صحرا را

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×