مشخصات شعر

غمش ز جنس حسین است هرکه مظلوم است

نه بوی مشک، نه چون بوی نافۀ ختن است

نه بوی یاسمن است این، نه بوی یاس من است

 

نه بوی چادر خاکی، نه عطر آن گودال

بقیع، روضۀ مکشوف کوچه و زدن است

 

برای گریه بر این صحنه یا که دیدارش

میان هر مژه با چشم، جنگ تن به تن است

 

به جز بقیع که در اشک نیز می‌سوزیم

همیشه گرمی آتش دلیل سوختن است

 

کسی که دست به سینه است توی کرب و بلا

چگونه است که پیش تو دست بر دهن است؟

 

غریب کیست کسی که هنوز بی حرم است؟

و یا کسی که به هنگام مرگ بی کفن است؟

 

غمش ز جنس حسین است هرکه مظلوم است

حسن تر است کسی که غریب در وطن است

 

خراب هم که نباشد به اعتقاد من

تمام غربت اینجا به خاطر حسن است!

 

غمش ز جنس حسین است هرکه مظلوم است

نه بوی مشک، نه چون بوی نافۀ ختن است

نه بوی یاسمن است این، نه بوی یاس من است

 

نه بوی چادر خاکی، نه عطر آن گودال

بقیع، روضۀ مکشوف کوچه و زدن است

 

برای گریه بر این صحنه یا که دیدارش

میان هر مژه با چشم، جنگ تن به تن است

 

به جز بقیع که در اشک نیز می‌سوزیم

همیشه گرمی آتش دلیل سوختن است

 

کسی که دست به سینه است توی کرب و بلا

چگونه است که پیش تو دست بر دهن است؟

 

غریب کیست کسی که هنوز بی حرم است؟

و یا کسی که به هنگام مرگ بی کفن است؟

 

غمش ز جنس حسین است هرکه مظلوم است

حسن تر است کسی که غریب در وطن است

 

خراب هم که نباشد به اعتقاد من

تمام غربت اینجا به خاطر حسن است!

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×