- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۹/۰۱
- بازدید: ۳۰۰۸
- شماره مطلب: ۹۲۳۷
-
چاپ
روضه بخوان از آفتاب بین گودال
هرکس گرفته غیر تو مأوای دیگر
خیری ندیده از گداییهای دیگر
من روزیام را از تو بی منت گرفتم
منت فراوان است در هرجای دیگر
یک پای من رفته است امشب سمت مکه
سمت نجف رفته است اما پای دیگر
تو با علی یعنی دوتن در بین یک روح
شیعه ندارد جز شما بابای دیگر
وقت ولادت نیست، هنگام ظهور است
دنیا میآیی تو ز یک دنیای دیگر
حالا که رفتم تا علی و تا محمد
باید بگویم یا علی و یا محمد
نور تو خیلی قبل از آدم معتبر بود
از تو چه در انجیل و چه تورات اثر بود
دنبال تو بودند احبار یهودی
قلب کشیشان از ظهورت باخبر بود
هر روز عبدالله را تهدید کردند
هر روز عبدالمطلب تحت نظر بود
تو آمدی ایوان کسری هم ترک خورد
آثار ربانیت هر جا جلوهگر بود
آتشکده یکباره اصلاً ریخت برهم
خاموش شد هر مشعلی که شعلهور بود
شب کافی است ای مکه! دیگر ماه آمد
الله اکبر که رسول الله آمد
امی شدی، ام القرا شد زادگاهت
پیغمبران را زنده کرده روی ماهت
خیلی دعا کردی برایش جای نفرین
حتی همان که خار میریزد به راهت
این امت تو تا قیامت رو سفید است
از برکت صوت اذانگوی سیاهت
بوی علی را میدهی آقای مکه
وقتی شده دیگر ابوطالب پناهت
دلخوش به اصحابت نشو که در خطرها
تنها علی میماند آقا در سپاهت
لعنت بر آنکه با جسارت حرف میزد
هرکس ز کفر والدینت حرف میزد
شکوه نکن از غربتت، لشگر که داری
در غزوههایت ضربۀ آخر که داری
اصلاً بیاید چند تا مرحب به میدان
فرقی ندارد، فاتح خیبر که داری
گیرم که اصلاً عبدود رد شد ز خندق
آسوده باش آقای من! حیدر که داری
به طعنههای این و آن بی اعتنا باش
بگذر ازین بدبختها! کوثر که داری
آنکس که خیر و برکت دنیاست زهرا
سِّر وجود این جهان زهراست، زهراست
ای صادق ال علی در بیکرانها
یادی بکن قدری هم از ما ناتوانها
بار سفر برداشتی از دوش مردم
ای ناشناس مهربان کاروانها
جارو کشت اعجاز ابراهیم دارد
در دستهای توست این کون و مکانها
درک مقامت کار امثال زراره ست
کی راه دارد در حریمت این گمانها
پرچم سیاه روضه بر دیوار داری
تو روضهخوانی بر تمام روضهخوانها
روضه بخوان از آفتاب بین گودال
از حجت اللهی که افتادست بی حال
-
حیف عباس، که توصیف به ظاهر بشود
محضر آب، دم از پاکی دریا نزنید
محضر خاک، دم از وسعت صحرا نزنید
تا زمانی که ندادید ضرر پای نگار
لاف بیهودۀ عاشق شدن اینجا نزنید
-
سزاوار گل، خندۀ خار نیست
سر خاک تو بی خبر آمدم
عزادارم و خون جگر آمدم
درست است بی بال و پر آمدم
به شوق تو اما، به سر آمدم
-
مصیبت نامه
ای سربلندی پیمبرها سر تو
تابیده مثل ماه بر دنیا، سر تو
رفتم تمام شهرها را با سر تو
دیدی رسیدم آخرش بالا سر تو
-
بر پای سفرۀ تو نشستیم یا حسن
پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
وقتی به خاک پات، سر انداخته گدا
اطراف صحن بال و پر انداخته گدا
گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا
روضه بخوان از آفتاب بین گودال
هرکس گرفته غیر تو مأوای دیگر
خیری ندیده از گداییهای دیگر
من روزیام را از تو بی منت گرفتم
منت فراوان است در هرجای دیگر
یک پای من رفته است امشب سمت مکه
سمت نجف رفته است اما پای دیگر
تو با علی یعنی دوتن در بین یک روح
شیعه ندارد جز شما بابای دیگر
وقت ولادت نیست، هنگام ظهور است
دنیا میآیی تو ز یک دنیای دیگر
حالا که رفتم تا علی و تا محمد
باید بگویم یا علی و یا محمد
نور تو خیلی قبل از آدم معتبر بود
از تو چه در انجیل و چه تورات اثر بود
دنبال تو بودند احبار یهودی
قلب کشیشان از ظهورت باخبر بود
هر روز عبدالله را تهدید کردند
هر روز عبدالمطلب تحت نظر بود
تو آمدی ایوان کسری هم ترک خورد
آثار ربانیت هر جا جلوهگر بود
آتشکده یکباره اصلاً ریخت برهم
خاموش شد هر مشعلی که شعلهور بود
شب کافی است ای مکه! دیگر ماه آمد
الله اکبر که رسول الله آمد
امی شدی، ام القرا شد زادگاهت
پیغمبران را زنده کرده روی ماهت
خیلی دعا کردی برایش جای نفرین
حتی همان که خار میریزد به راهت
این امت تو تا قیامت رو سفید است
از برکت صوت اذانگوی سیاهت
بوی علی را میدهی آقای مکه
وقتی شده دیگر ابوطالب پناهت
دلخوش به اصحابت نشو که در خطرها
تنها علی میماند آقا در سپاهت
لعنت بر آنکه با جسارت حرف میزد
هرکس ز کفر والدینت حرف میزد
شکوه نکن از غربتت، لشگر که داری
در غزوههایت ضربۀ آخر که داری
اصلاً بیاید چند تا مرحب به میدان
فرقی ندارد، فاتح خیبر که داری
گیرم که اصلاً عبدود رد شد ز خندق
آسوده باش آقای من! حیدر که داری
به طعنههای این و آن بی اعتنا باش
بگذر ازین بدبختها! کوثر که داری
آنکس که خیر و برکت دنیاست زهرا
سِّر وجود این جهان زهراست، زهراست
ای صادق ال علی در بیکرانها
یادی بکن قدری هم از ما ناتوانها
بار سفر برداشتی از دوش مردم
ای ناشناس مهربان کاروانها
جارو کشت اعجاز ابراهیم دارد
در دستهای توست این کون و مکانها
درک مقامت کار امثال زراره ست
کی راه دارد در حریمت این گمانها
پرچم سیاه روضه بر دیوار داری
تو روضهخوانی بر تمام روضهخوانها
روضه بخوان از آفتاب بین گودال
از حجت اللهی که افتادست بی حال