- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
- بازدید: ۲۴۸۳
- شماره مطلب: ۹۰۶۵
-
چاپ
روضههای ناب
بنا شدیم که باشیم ما خراب حسین
به فکر برده مرا روضههای ناب حسین
به لحظههای پر از بهت و التهاب حسین
به نالههای رباب و دل کباب حسین
خدا ببخش مرا هم به اضطراب حسین
سلام ما به غریبی که ماتمش غوغاست
به روی گنبد ناهید، پرچمش پیداست
میان روضۀ او چشم نه فلک دریاست
هنوز فاطمه گریان ظهر عاشوراست
خدا ببخش مرا هم به اضطراب حسین
به احترام کسی که فتاد در گودال
به احترام زنی که ز گریه رفت از حال
به احترام تنی که ز کینه شد پامال
به ساعتی که ربودند از حرم خلخال
خدا ببخش مرا هم به اضطراب حسین
مرا ز عمر کتاب لهوف، سیرم کرد
چه کارها که عدو با تن امیرم کرد
به احترام همان روضهای که پیرم کرد
به اضطراب غمی که بهانهگیرم کرد
خدا ببخش مرا هم به اضطراب حسین
رسید شمر و سنان را فقط صدا میزد
حرامی بن حرامی چه ناروا میزد
به اضطراب امامی که دست و پا میزد
به حال و روز خیامی که شعلهها میزد
خدا ببخش مرا هم به اضطراب حسین
حسین رفته به گودال رو سفید شود
حسین رفته که صد مرتبه شهید شود
قرار بود گرفتار آن پلید شود
بنا نبود شناساییاش بعید شود
خدا ببخش مرا هم به اضطراب حسین
-
خوش به حال جبرائیل
سلام حضرت بانو گدا نمیخواهی؟
عزیز ضامن آهو، گدا نمیخواهی؟
دلم گرفته به غم خو، گدا نمیخواهی؟
شدم اسیر هیاهو گدا نمیخواهی؟
-
بوی بهشت کرببلا دارد این حریم
از فیض این حرم چقدر با صفاست ری
سر منشأ تلألؤ نور خداست ری
فرمودهاند شعبهای از کربلاست ری
اصلا بگو نگین سلیمان ماست ری
مبهوت این سخاوت و لطف و کریمیام
با این وجود حضرت عبدالعظیمیام
روضههای ناب
بنا شدیم که باشیم ما خراب حسین
به فکر برده مرا روضههای ناب حسین
به لحظههای پر از بهت و التهاب حسین
به نالههای رباب و دل کباب حسین
خدا ببخش مرا هم به اضطراب حسین
سلام ما به غریبی که ماتمش غوغاست
به روی گنبد ناهید، پرچمش پیداست
میان روضۀ او چشم نه فلک دریاست
هنوز فاطمه گریان ظهر عاشوراست
خدا ببخش مرا هم به اضطراب حسین
به احترام کسی که فتاد در گودال
به احترام زنی که ز گریه رفت از حال
به احترام تنی که ز کینه شد پامال
به ساعتی که ربودند از حرم خلخال
خدا ببخش مرا هم به اضطراب حسین
مرا ز عمر کتاب لهوف، سیرم کرد
چه کارها که عدو با تن امیرم کرد
به احترام همان روضهای که پیرم کرد
به اضطراب غمی که بهانهگیرم کرد
خدا ببخش مرا هم به اضطراب حسین
رسید شمر و سنان را فقط صدا میزد
حرامی بن حرامی چه ناروا میزد
به اضطراب امامی که دست و پا میزد
به حال و روز خیامی که شعلهها میزد
خدا ببخش مرا هم به اضطراب حسین
حسین رفته به گودال رو سفید شود
حسین رفته که صد مرتبه شهید شود
قرار بود گرفتار آن پلید شود
بنا نبود شناساییاش بعید شود
خدا ببخش مرا هم به اضطراب حسین