- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
- بازدید: ۲۰۴۸
- شماره مطلب: ۹۰۲۸
-
چاپ
تنها امیر هر دو جهان گشته مرتضی
گیرم هزار کعبه خدا خلق مینمود
چنگی به دل نمیزد اگر مرتضی نبود
شایسته است رو به نجف، عاشق علی
شب را سحر کند همه در حالت سجود
روح الامین ز جانب حق ذاکر علی است
گهگاه اگر به سمت نبی میکند فرود
ما را ز خاک پای علی آفریدهاند
در کثرتیم اگر همه از وحدت وجود
تنها امیر هر دو جهان گشته مرتضی
کوری چشم دومی و آن زن حسود
حاجی به دور کعبه و ما دور مرتضی
حجها بدون حب علی واقعا چه سود؟
من خاک پای هرکه شده زائر علی
بر زائران خاک نجف رحمت و درود
رفتم بهشت مشهد و کرب و بلا ولی
خاک بهشت هم به دلم چون نجف نبود
حال دلم بد است، نجف روزیام کنید
رحمت به شاعری که به شعر این چنین سرود:
«چون کوی دوست هست، به صحرا چه حاجت است؟»
ایوان طلای یار، دل از عاشقان ربود
-
مور و سلیمان
وقتی گناه شهر مرا از تو دور کرد
باید برات کرب و بلا جفت و جور کرد
صد بار عقل از سر من رفت، چون نسیم
از سوی کربلای تو یک بار عبور کرد
-
زینت دوش تو حسین و حسن
شمس رویت همیشه تابنده است
ابرویت ذوالفقار برنده است
دلت از مهر و عشق آکنده است
نام احمد تو را برازنده است
یا محمد، که هر دو زیبنده است
-
تو بزرگی و مرام تو نبخشیدن نیست
رنگ از چهره پریده است، خودت میدانی
عرق شرم چکیده است، خودت میدانی
پشت این خانه گدا آمده و با گریه
دست یاری طلبیده است، خودت میدانی
-
کرب و بلاییام کن
بر نفس خود دچارم، یابن الحسن اغثنی
عبدی خرابکارم، یابن الحسن اغثنی
در غفلت از قیامت، با شعلۀ جهالت
آتش گرفته بارم، یابن الحسن اغثنی
تنها امیر هر دو جهان گشته مرتضی
گیرم هزار کعبه خدا خلق مینمود
چنگی به دل نمیزد اگر مرتضی نبود
شایسته است رو به نجف، عاشق علی
شب را سحر کند همه در حالت سجود
روح الامین ز جانب حق ذاکر علی است
گهگاه اگر به سمت نبی میکند فرود
ما را ز خاک پای علی آفریدهاند
در کثرتیم اگر همه از وحدت وجود
تنها امیر هر دو جهان گشته مرتضی
کوری چشم دومی و آن زن حسود
حاجی به دور کعبه و ما دور مرتضی
حجها بدون حب علی واقعا چه سود؟
من خاک پای هرکه شده زائر علی
بر زائران خاک نجف رحمت و درود
رفتم بهشت مشهد و کرب و بلا ولی
خاک بهشت هم به دلم چون نجف نبود
حال دلم بد است، نجف روزیام کنید
رحمت به شاعری که به شعر این چنین سرود:
«چون کوی دوست هست، به صحرا چه حاجت است؟»
ایوان طلای یار، دل از عاشقان ربود