- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
- بازدید: ۲۵۸۴
- شماره مطلب: ۹۰۰۲
-
چاپ
زینب هلال و ماه هلال و سپه هلال
مویش به باد عشق وزیدن گرفته بود
زینب هوای آه کشیدن گرفته بود
یک دختر سه سالۀ طناز و با وقار
بر لب گلی به نیت چیدن گرفته بود
اشکی به چشم و بغض به حلقوم و پا به گل
دستی به گوش بر نشنیدن گرفته بود
اشکش چکید مادر خسته به یاد طفل
«یادش بخیر حس مکیدن گرفته بود»
سقا نخواست دست و لب و مشک و چشم و فرق
کفارۀ به آب رسیدن گرفته بود
رأسی به نیزه بود، چو خورشید در سماع
با نیزهدار پای دویدن گرفته بود
الله اکبر از آن مرد و گرد و خاک
هایی که نای دیده و دیدن گرفته بود
از سوی قوم هرزه زبان زبون ورا
خیلی ز زخم... قصد رسیدن گرفته بود
زینب هلال و ماه هلال و سپه هلال
راوی هلال و هول بریدن گرفته بود
نیزه حلال و تیغ حلال و سنان حلال
ذبح حلال حال تپیدن گرفته بود
محکم مباح و حکم مباح و حکم مباح
خون مباح سرخ، جهیدن گرفته بود
ضجه حرام و اشک حرام و بکا حرام
بوسه حرام و قلب دریدن گرفته بود
اسب حسین جای شتر نحر شد به نهر
تصمیم «الظلیمه کشیدن» گرفته بود
زینب هلال و ماه هلال و سپه هلال
مویش به باد عشق وزیدن گرفته بود
زینب هوای آه کشیدن گرفته بود
یک دختر سه سالۀ طناز و با وقار
بر لب گلی به نیت چیدن گرفته بود
اشکی به چشم و بغض به حلقوم و پا به گل
دستی به گوش بر نشنیدن گرفته بود
اشکش چکید مادر خسته به یاد طفل
«یادش بخیر حس مکیدن گرفته بود»
سقا نخواست دست و لب و مشک و چشم و فرق
کفارۀ به آب رسیدن گرفته بود
رأسی به نیزه بود، چو خورشید در سماع
با نیزهدار پای دویدن گرفته بود
الله اکبر از آن مرد و گرد و خاک
هایی که نای دیده و دیدن گرفته بود
از سوی قوم هرزه زبان زبون ورا
خیلی ز زخم... قصد رسیدن گرفته بود
زینب هلال و ماه هلال و سپه هلال
راوی هلال و هول بریدن گرفته بود
نیزه حلال و تیغ حلال و سنان حلال
ذبح حلال حال تپیدن گرفته بود
محکم مباح و حکم مباح و حکم مباح
خون مباح سرخ، جهیدن گرفته بود
ضجه حرام و اشک حرام و بکا حرام
بوسه حرام و قلب دریدن گرفته بود
اسب حسین جای شتر نحر شد به نهر
تصمیم «الظلیمه کشیدن» گرفته بود