- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۳۴۷۶
- شماره مطلب: ۸۸۷۷
-
چاپ
نوبت قربانی
حجات قبول نوبت قربانی تو شد
وقت سماع و سلسلهجنبانی تو شد
احرام بستهاند ملائک به دیدنت
برخیز! وقت آینهگردانی تو شد
چشم انتظار مانده طلوعی همیشه را
صبحی که وقف مشرق پیشانی تو شد
ذرات کائنات همه محو در تواند
هستی هرآنچه هست همه فانی تو شد
با تو تمام عرش به جریان درآمدهست
عالم مطیع لهجۀ قرآنی تو شد
احرام عشق بستی و از آن زمان به بعد
چشمم چقدر آینه بارانی تو شد
سرمست تا به بزم جهان پا گذاشتی
هر گوشه، اشک، ساقی مهمانی تو شد
قربانی تو چیست؟ چه آوردهای؟ بگو؟
از هر چه هست و نیست، که ارزانی تو شد؟
قربانی تو هیچکسی نیست جز خودت
حجات قبول، نوبت قربانی تو شد
-
قامت معیار
آنجا که حرف قامت بالابلندهاست
گر بگذری قیامت بالابلندهاست
جایی که قامتت شده معیار، وصف سرو
در نوع خود ملامت بالابلندهاست
-
مثل دو بال پرستو
هم میان دست و بازو فاصله افتاده است
هم میان هر دو ابرو فاصله افتاده است
تیر سوزن شد، که دوزد پیکر او را به هم
بین اعضا از همهسو فاصله افتاده است
-
از عسل شیرینتر لحظۀ آرامش توست
قد کشیدی چقدرمرد شدی در سختی
مرد آن است که غالب بشود بر سختی
از عسل شیرینتر لحظۀ آرامش توست
شادی از اینکهرسیدهست به آخر سختی
نوبت قربانی
حجات قبول نوبت قربانی تو شد
وقت سماع و سلسلهجنبانی تو شد
احرام بستهاند ملائک به دیدنت
برخیز! وقت آینهگردانی تو شد
چشم انتظار مانده طلوعی همیشه را
صبحی که وقف مشرق پیشانی تو شد
ذرات کائنات همه محو در تواند
هستی هرآنچه هست همه فانی تو شد
با تو تمام عرش به جریان درآمدهست
عالم مطیع لهجۀ قرآنی تو شد
احرام عشق بستی و از آن زمان به بعد
چشمم چقدر آینه بارانی تو شد
سرمست تا به بزم جهان پا گذاشتی
هر گوشه، اشک، ساقی مهمانی تو شد
قربانی تو چیست؟ چه آوردهای؟ بگو؟
از هر چه هست و نیست، که ارزانی تو شد؟
قربانی تو هیچکسی نیست جز خودت
حجات قبول، نوبت قربانی تو شد