مشخصات شعر

به روی رو سیاهی یک به یک آغوش وا کردند

خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش می‌اندازد جگرها را


غروبی تلخ، بادی تلخ تر از دور می‌آمد
که خم می‌کرد زیر بار اندوهش کمرها را


به روی رو سیاهی یک به یک آغوش وا کردند
همان‌هایی که برمهمان‌شان بستند درها را


همان‌هایی که در مسجد پدر را غرق خون کردند
به خون خویش غلطاندند در صحرا پسرها را


و باد آرام درها را به هم می‌زد، صدا پیچید
که برخیزید اهل کوفه آوردند سرها را

 

خبر آمد، سری بر نیزه‌ها قرآن تلاوت کرد

کسی جز آل پیغمبر ندارد این هنرها را

 

به روی رو سیاهی یک به یک آغوش وا کردند

خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش می‌اندازد جگرها را


غروبی تلخ، بادی تلخ تر از دور می‌آمد
که خم می‌کرد زیر بار اندوهش کمرها را


به روی رو سیاهی یک به یک آغوش وا کردند
همان‌هایی که برمهمان‌شان بستند درها را


همان‌هایی که در مسجد پدر را غرق خون کردند
به خون خویش غلطاندند در صحرا پسرها را


و باد آرام درها را به هم می‌زد، صدا پیچید
که برخیزید اهل کوفه آوردند سرها را

 

خبر آمد، سری بر نیزه‌ها قرآن تلاوت کرد

کسی جز آل پیغمبر ندارد این هنرها را

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×