- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۳۶۶۱
- شماره مطلب: ۸۷۲۱
-
چاپ
غم تو در دل ما کربلا به پا کرده
دوباره آمدهام، پس کسی صدا کرده
میان این همه مردم مرا سوا کرده
دعای خیر کسی پشت سینهزنها هست
چقدر فاطمه در حق ما دعا کرده
همیشه حب تو جاری است در دل شیعه
خدا ارادۀ خیری برای ما کرده
به حق گریۀ زینب، خدا بیامرزد
هر آنکسی که مرا با تو آشنا کرده
به این حرارت در سینهها قسم آقا
غم تو در دل ما کربلا به پا کرده
تمام خلق به فردای حشر گریانند
به جز هر آنکه برای تو گریهها کرده
دو ماه گریه نوشتیم پا به پای لهوف
دو ماه با غم تو شیعهات صفا کرده
کم است گریۀ ماها که گریه بر غم تو
به آب، ماهی و مرغان در سما کرده
رضا نموده خدا را برای محشر خود
هر آنکسی که تو را از خودش رضا کرده
قسم به چادر زهرا! تو حاجتم هستی
همیشه اشک غمت حاجتم روا کرده
شنیدهایم سرت را گذاشت کنج تنور
تنور با سر از تن جدا چهها کرده
-
یاد محرّم
دارم از داغ غمت اشک دمادم بیشتر
چشمهایم میزند باران نم نم بیشتر
تو جوادی و کرامت با تو معنا میشود
پس دخیل حاجت باب المرادم بیشتر
-
قبولم کن
شبی میان همین روضهها قبولم کن
به حرمت غم آل عبا قبولم کن
درون سینۀ من حبّ مرتضی جاری است
به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن
-
تو را به حق دو دست قلم، حلالم کن
زیاد خون به دلت کردهام، حلالم کن
تو خوب بودهای و من بدم، حلالم کن
چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم
در آسمان و زمین محترم، حلالم کن
-
شادی همیشه هست، ولی غم دقیقهای
از من نخواه با تو نباشم دقیقهای
دق میکنم بدون محرّم دقیقهای
بگذار کنج روضه کنارت نفس زنم
شادی همیشه هست، ولی غم دقیقهای
غم تو در دل ما کربلا به پا کرده
دوباره آمدهام، پس کسی صدا کرده
میان این همه مردم مرا سوا کرده
دعای خیر کسی پشت سینهزنها هست
چقدر فاطمه در حق ما دعا کرده
همیشه حب تو جاری است در دل شیعه
خدا ارادۀ خیری برای ما کرده
به حق گریۀ زینب، خدا بیامرزد
هر آنکسی که مرا با تو آشنا کرده
به این حرارت در سینهها قسم آقا
غم تو در دل ما کربلا به پا کرده
تمام خلق به فردای حشر گریانند
به جز هر آنکه برای تو گریهها کرده
دو ماه گریه نوشتیم پا به پای لهوف
دو ماه با غم تو شیعهات صفا کرده
کم است گریۀ ماها که گریه بر غم تو
به آب، ماهی و مرغان در سما کرده
رضا نموده خدا را برای محشر خود
هر آنکسی که تو را از خودش رضا کرده
قسم به چادر زهرا! تو حاجتم هستی
همیشه اشک غمت حاجتم روا کرده
شنیدهایم سرت را گذاشت کنج تنور
تنور با سر از تن جدا چهها کرده