- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۱۳۳۴
- شماره مطلب: ۸۳۲۰
-
چاپ
تو دریایی و من هم ماهیات، پس زود صیدم کن
مرا بی روضهات ارباب، یک لحظه تصور کن
مرا دور از شراب ناب، یک لحظه تصور کن
مرا بی اشک چشمانم ببین در یک کویر خشک
که میمیرم بدون آب، یک لحظه تصور کن
نمازم بی وضوی گریهات بالا نخواهد رفت
نماز پشت بر محراب، یک لحظه تصور کن
بدون روضههایت مرگ من حتمی ست، باور کن
مرا بی روح، در یک قاب، یک لحظه تصور کن
بدون پیشوند «کربلایی» نیستم خوانا
«من» بی نقطه و اعراب، یک لحظه تصور کن
بس است این حرفهای تلخ، من، کرب و بلا، باران
مرا در صحنهای جذاب، یک لحظه تصور کن
تو دریایی و من هم ماهیات، پس زود صیدم کن
مرا دور نخ قلاّب، یک لحظه تصور کن
بیا نام مرا هم ثبت کن پایین طومارت
مرا هم جزئی از اصحاب، یک لحظه تصور کن
-
من که باشم که بگویم سخن از حضرت عشق؟
وحی نازل شده انگار، بر این دفتر من
قلمم کاتب و گفتند که: «حا سین یا نون»
شده تفسیر تمامی لغات این عشق
«هو لیلا و تماماً همه از دم مجنون»
-
کبوتر حرم
مگر قرار نشد کربلاییام بکنی؟
ترحمی به غم این جداییام بکنی؟
کبوتر حرمیام، ولی بدون حرم
مگر قرار نشد که هواییام بکنی؟
-
ما عاشقیم، عاشق آقای کربلا
هر روز صبح زود، به آقا سلام کن
یا گریهکن برای غمش، یا سلام کن
گر مثل من به کرب و بلایش نرفتهای
هر جا نشستهای ز همانجا سلام کن
-
بین سجده حاجت کرب و بلا را خواستم
باز هم با روضههایت گونههایم خیس شد
با نوای نینوا نی در نوایم خیس شد
شور ذکر تو نمک پاشید، بین حنجرم
چشمهای هیئتیها با صدایم خیس شد
تو دریایی و من هم ماهیات، پس زود صیدم کن
مرا بی روضهات ارباب، یک لحظه تصور کن
مرا دور از شراب ناب، یک لحظه تصور کن
مرا بی اشک چشمانم ببین در یک کویر خشک
که میمیرم بدون آب، یک لحظه تصور کن
نمازم بی وضوی گریهات بالا نخواهد رفت
نماز پشت بر محراب، یک لحظه تصور کن
بدون روضههایت مرگ من حتمی ست، باور کن
مرا بی روح، در یک قاب، یک لحظه تصور کن
بدون پیشوند «کربلایی» نیستم خوانا
«من» بی نقطه و اعراب، یک لحظه تصور کن
بس است این حرفهای تلخ، من، کرب و بلا، باران
مرا در صحنهای جذاب، یک لحظه تصور کن
تو دریایی و من هم ماهیات، پس زود صیدم کن
مرا دور نخ قلاّب، یک لحظه تصور کن
بیا نام مرا هم ثبت کن پایین طومارت
مرا هم جزئی از اصحاب، یک لحظه تصور کن