- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۱۷۸۶
- شماره مطلب: ۸۳۰۵
-
چاپ
رستاخیز اعظم
منتظر بودم دوباره ماه ماتم را ببینم
با همین چشم گنهکارم محرم را ببینم
بین آنهایی که میگویند انا کلب الرقیه
ساعتی بنشینم و رخسار آدم را ببینم
چون در و دیوار هیئت که مزین بر کتیبه است
شاد گردم چون به تن پیراهن غم را ببینم
بین چایی و برنج و روضهخوان و گریهکنها
وحدتی از کثرت مفهومی دم را ببینم
ده شب از داغش گذارم دست بر سر جای قرآن
یک دهه هر شب، شب قدر مسلم را ببینم
تا بیاموزم ره سر را تکان دادن به روضه
یک دهه بنشینم و حالات پرچم را ببینم
قبل مرگم آمدم با چشمهای غرق اشکم
بین هیئت موج رستاخیز اعظم را ببینم
رستاخیز اعظم
منتظر بودم دوباره ماه ماتم را ببینم
با همین چشم گنهکارم محرم را ببینم
بین آنهایی که میگویند انا کلب الرقیه
ساعتی بنشینم و رخسار آدم را ببینم
چون در و دیوار هیئت که مزین بر کتیبه است
شاد گردم چون به تن پیراهن غم را ببینم
بین چایی و برنج و روضهخوان و گریهکنها
وحدتی از کثرت مفهومی دم را ببینم
ده شب از داغش گذارم دست بر سر جای قرآن
یک دهه هر شب، شب قدر مسلم را ببینم
تا بیاموزم ره سر را تکان دادن به روضه
یک دهه بنشینم و حالات پرچم را ببینم
قبل مرگم آمدم با چشمهای غرق اشکم
بین هیئت موج رستاخیز اعظم را ببینم